گفتگوی وب دا با عضو هیات علمی و مشاور رئیس دانشگاه در امور بانوان

43.jpg - 63.24 kBارتباط قلبی استاد با دانشجو، موجب نهادینه شدن نکات و آموزه های مثبت، در ذهن دانشجو می شود

دکتر نغمه رزاقی، متولد مهر ماه 1352 در شهر تهران، عضو هیات علمی ( استادیار) گروه پرستاری کوکان دانشگاه علوم پزشکی مشهد، یکی از اساتید با سابقه این مجموعه دانشگاهی است که از سال 1387 به عنوان عضو هیات علمی، جذب دانشگاه علوم پزشکی مشهد شده است. دکتر رزاقی که در حال حاضر؛ علاوه بر نقش استادی و علم پژوهشی در دانشگاه، به عنوان مشاور رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد در امور بانوان، ایفاگر رسالت خطیر خود در حفظ و صیانت از حقوق بانوان در این مجموعه می باشد، به مناسبت ایام ولادت حضرت زهرا (س) و هفته گرامیداشت مقام زن و مادر، دقایقی را میهمان سایت خبری وبدا، بوده و توضیحاتی را پیرامون فعالیت های خود در این مجموعه ارائه نموده که شرح آن را در ادامه می خوانید:

وب دا: ضمن سپاس از حضور شما در این گفتگو،  لطفا در ابتدا خود را براي مخاطبان ما معرفي بفرماييد؟

من دكتر نغمه رزاقي هستم، متولد سال1352 در تهران. تحصيلاتم را تا دوران ارشد در دانشگاه علوم پزشكي تهران و ايران در رشته پرستاري گذراندم و مدتي در آنجا عضو هيأت علمي دانشگاه بودم و بعد از ازدواجم، طي مراحلي به شهر مشهد منتقل شدم.

وب دا: آغاز فعاليت شغلي شما از چه سالي، د ركجا و با چه مسئوليت هايي بوده؟

فعاليتم را از سال 1387 به عنوان عضو هيأت علمي در دانشکده پرستاري آغاز كردم، سال 1391 دوره دكتري را در دانشگاه علوم پزشكي تهران آغاز نموده و اواخر سال 1396 مجدد به مشهد برگشتم. من در دوران تحصليم تقريبا هميشه رتبه اول گروه بودم و علاقه بسیاری به تحصيل و درس خواندن داشتم؛ اما در عين حال به فعاليتهاي فرهنگي نيز خيلي علاقمند بودم، مخصوصا در دوران كارشناسي که يك دوره فعاليت فرهنگي را تجربه كردم و در مقطع ارشد به عنوان معاون فرهنگي جهاد دانشگاهی در دانشکده پرستاری مشغول به فعالیت بودم و به لطف خدا فعاليت هاي ارزشمند و خوبي را در زمينه فرهنگي انجام داديم كه تعدادي از آنها ماندگارشده است و نتيجه كارمان به خوبي به ثمر نشست.

زمانی كه وارد دانشگاه علوم پزشكي مشهد شدم، بيشتر تمركزم بر درس و تحصيل بود و به ياري خداوند، زمانی كه از دوره دكتري فارغ التحصیل شدم، بخشی از لاين هاي تحقيقاتي ام بر اساس موضوع رساله دكتري شکل گرفت. موضوع رساله دکترای من طراحی مدلي براي سلامت معنوي نوجوانان بر اساس متون اسلامی بود که ماحصل آن حدود 3 مقالهISI شد .

همچنین پس از آن روي بحث سلامت معنوي نوجوانان در مدارس مشهد، سه عنوان پايان نامه انجام داديم که همه آنها به لطف خدا به نتايج خوبي رسيد و تغييراتي كه دنبال میکردیم در متغيرهايي كه مورد نظر ما بود مانند  استرس، تنهايي، كيفيت زندگي و سبك زندگي مرتبط با سلامت، روي نوجوانان اثرگذار شد. يك پایان نامه  هم كه در حال انجام است كه تاثیر آموزش های مبتنی بر سلامت معنوی بر رفتارهاي پرخطر نوجوانان متمرکز است. سلامت معنوي به عنوان دو بعد ارتباطات چهارگانه و معنای زندگی تعریف شده است.

در مجموع حوزه مطالعاتي مورد علاقه من، بحث سلامت معنوي و مراقبت معنوي است. در حوزه مراقبت معنوي نيز بحمدالله با همکاری نهاد رهبری با آقای دکتر زیدی، متخصص مراقبت معنوی بیمارستانی در کاناداْ‌ يك دوره بين المللي سه ماهه با عنوان مراقبت معنوی بالینی و یک دوره کرامت در مراقبت برگزار كرديم. پايان نامه و طرح هایی هم با همکاری جناب آقاي ايزدي پور مراقب معنوي بيمارستان امام رضا(ع)  در حوزه مراقبت معنوي انجام داده ام که مقالات آنها در مرحله داوری است. در حوزه آموزش نيز در کنار وظایف معمول، فعاليت هايي دررابطه با آموزش مراقبت معنوی به دانشجویان در حال انجام است.

وب دا: با توجه به نقش مهم و اثرگذار اساتيد در فضاهاي مختلف اموزشي، پژوهشي و درماني دانشگاه، از نگاه شما يك استاد موفق در اين حوزه چه شاخصه هايي دارد؟

من فكر مي كنم يكي از مؤلفه هاي مهم يك استاد موفق اين است، كه بايد اطلاعات به روز داشته باشد و از آخرين تحقيقات و منابع علمي استفاده و هميشه از نظر علمي آماده و قوي دركلاس حاضر شود. اما آن چيزي كه يك استاد را در يك دانشگاه اثرگذارمي كند، ارتباط مؤثري است كه با دانشجويان برقرار مي كند . يك دانشجو بر روي رفتار و حركات استاد حساب باز مي كند؛ يعني رفتار يك استاد، تا اين حد براي دانشجو مهم است، مخصوصا اگر ارتباط عاطفي با يك استاد برقرار شود كاملا مي تواند زندگي يك دانشجو را جهت دهد و در جهت گيري هاي مسائل خانوادگي و علمي دانشجو اثر گذار باشد.

دانشجويان استاد خود را مي شناسند و می دانند چه نكاتي برايش مهم است، مثلا دانشجويان من مي دانند، كه تاکید من بر روي موضوع شیرین ازدواج و فرزند آوري  است و معمولا در قالب مزاح یا جدي در كلاس يا خارج از كلاس آن را مطرح مي كنم . شايد دانشجو در ابتدا اين موضوع را خیلی جدی نگیرد  اما به مرور در ناخودآگاه ذهنش اثر خواهد گذاشت. به ان می اندیشد که براي كسي كه به عنوان استاد در دانشگاه حضور دارد، خانواده و ازدواج يك ارزش به شمار مي رود، بنابراين روي آن موضوع فكر مي كند و در نهايت  مي تواند آن را يا قبول يا رد كند.

اگر همه ما اساتيد يك نكته مثبت  را در ذهن دانشجويان نهادينه كنيم، مجموع اساتيد مي توانند يك اثر قوي و همه جانبه روي دانشجويان داشته باشيم و اين مستلزم اين است كه ارتباط قلبي با استاد برقرار شود، يعني دانشجو استاد را در كنار خود، نه روبروي خود ببيند و وقتي ببيند كه استادش چقدر او را درك مي كند و تا چه اندازه قصد دارد به او كمك كند ، اعتماد دانشجو جلب مي شود و با آن استاد يك ارتباط عميق تري برقرار مي كند. لذا من فكر مي كنم اگر اين ارتباط به خوبي شكل بگيرد اثرگذاري اساتيد بالا خواهد رفت.

وب دا: در مسير تحصيل و فعاليت هاي كاري آيا چالش ها و موانعي را هم تجربه كرديد؟ در صورت پاسخ مثبت بفرماييد چطور با اين چالش ها و موانع مقابله كرده ايد؟

چالش ها كه بسيار زياد است. وقتي انسان ازدواج مي كند و صاحب فرزند مي شود چالش هاي زندگي قاعدتا زياد مي شود و به خصوص براي خانم ها بيشتر از آقایان وجود دارد. اما آن چيزي كه مهم است مديريت اين چالش ها است. در مقطع كارشناسي ارشد يكي از همكلاسي هايم؛ هم شاغل بود  وهم صاحب چند فرزند و نيز از شهرستان به دانشگاه ايران مي آمد ؛ يعني در رفت و آمد تحصيلي بود اما ايشان تكليف درسي خود را زودتر و دقيق تر از ساير دانشجويان انجام مي داد چرا كه براي تمام زمان هاي زندگي اش برنامه داشت و انسان موفقي بود . من فكر مي كنم اگر ما يك برنامه ریزی خوبي در زندگي خود داشته باشيم، خيلي از چالش هاي زندگي برايمان قابل حل خواهد بود، كما اينكه در زندگي بايد به خانم ها كمك هم بشود؛ به عنوان مثال در نگهداري فرزند حتما بايد كمك و همراه وجود داشته باشد . كمك از سوي همسر و خانواده ها درمديريت چالش ها وتعارضات كار و خانواده نقش مهمی ایفا میکند.

به خاطر دارم که يكي از اساتيدم می گفتند، اولويت اول زندگي، باید خانواده باشد. اين جمله هميشه در  ذهن من باقي مانده است. من در زندگي ام اين حقیقت را عملی کردم؛ آن هم در زمانیکه در دانشگاه تربيت مدرس كه خيلي هم تحصیل در آنجا را دوست داشتم قبول شدم ،چون آن دوره از زندگي من  اوايل ازدواجم بود و بحث فرزندآوري مطرح بود ، انصراف دادم. همه اطرافيانم سرزنش میکردند  كه با اين همه سختي و با ظرفيت محدود قبول شدي چرا انصراف دادي، اوايل خودم هم خيلي ناراحت بودم با اینکه  با اساتيدم مشورت كرده بودم؛ يعني اين گونه نبود كه بدون تفكر و هيجاني اقدام به انصراف كنم و آنها هم عقيده داشتند خانواده اولويت دارد و من حدود 8-7 سال بعد وارد مقطع دكتري شدم؛ چون فرزند كوچك داشتم و اصلا اجازه نمی داد درس بخوانم، شايد به نظر بيايد كه عقب افتادم ولي وقتي نگاه ميكنم كه توانسته ام به اولويت هاي خودم در زندگي دست يابم هيچ وقت پشيمان و حسرت زده نيستم كه اي كاش همان سال به دكتري وارد مي شدم. اکنون افرادي كه هم دوره من بودند، از نظر رتبه علمی از من بالاتر و در آستانه استاد تمامی هستند اما من تازه مي خواهم دانشيار شوم. اما این موضوع اهمیت چندانی ندارد و يك مقطع رتبه علمي من عقب تر است كه بالاخره به آن هم دست مي يابم ان شاء الله.

من فکر میکنم اين ايده آل گرايي است که گريبان گير خانم هاي ما شده است. چون نمي توان در یک زمان در همه چيز سرآمد شد و واقعا امكان پذير نيست. انسان بايد انتخاب كند، تحصیل و اشتغال درحدي كه قابل قبول و منطقي و معقول است جلو برود، اما اينكه يك فرد به خود فشارهاي زيادي را وارد كند كه تمام جنبه هاي زندگي اش از جمله كار، همسرداري، تحصيل در حد ايده آل باشد  شايد امكان پذير نباشد، به همين دليل ما بايد ديدگاهمان را كمي تعديل كنيم.

الويت بندي مسایل  مي تواند فشار وارده بر خانم ها را تعديل كند و در مديريت چالش به آنها كمك می کند. آن چيزي كه براي يك زن مسلمان مهم است تكليف او است. يعني هر لحظه بايد بداند چه تكليفي در زندگي خود دارد. اگر هر كسي بداند در آن برهه از زندگي چه تكليفي دارد، هم اعصاب و روان او آرامش خواهد داشت و هم در نزد خداوند  مورد پسند و وجدانش هم راحت است . لذا تکلیف مداری آرامش بخش زندگی خواهد بود.

وب دا: آيا خانواده هم در پيشرفت هاي تحصيلي و كاري شما نقش داشتند؟

به نظر من مادر در خانواده به عنوان شيرازه است كه همه اعضاي يك خانواده را كنار هم جمع مي كند و چون اين نقش در بين مادران قديم پررنگ تر بود ثمرات بهتري هم داشت. شايد نسل بعدي ما آن طعم مادري را كه ما از مادر خود گرفته ايم نچشند. چرا كه نصف روز مادران خانه نيستند و آن زماني هم كه در منزل حضور دارند آن قدر خسته كار هستند که شايد آن قدر نتوانند زمان زيادي را با فرزند خود سپري كنند، اما يك مادر از استراحت و تفريح و علايق خود مي گذرد تا بتواند آن بخش بعدي زندگي را به خوبي ايفا كند. اما به هر حال نمي توان از توسعه گريز داشت و اگر ما بخواهيم جلو توسعه را بگيريم از دنيا عقب خواهیم افتاد. ما بين سنت و مدرنيته گير افتاده ايم. يك خانم بدون توجه به نقش های خود در خانواده مي تواند موفق باشد،  اما تك بعدي است و خيلي مطابق فطرت نيست چرا كه فطرت يك زن اين است كه حتما نقش هاي خانوادگي خود را نیز به خوبی ايفا كند. و البته  نيازها و استعدادهای ديگري هم دارد از جمله؛ کنشگری های اجتماعي، فعاليت های علمي، سياسي، هنری، فرهنگي و بر اساس علاقه و استعدادي كه دارد، می بایست  انها  را نیز شكوفا كند، خانواده همیشه اولویت اول من بوده است . در تمام موفقيت هاي من پدرم و به ويژه مادرم بسیار زیاد نقش داشته اند. و هرچه دارم از دعای مادر است. فداكاري هاي مادران زبانزد است و نيز دعاهاي ایشان و زحماتي كه براي ما كشيدند با هيچ زبان و روشي نمي توان از آنها قدرداني كرد و انشاالله كه ما هم بتوانيم براي فرزندانمان اين گونه باشيم.

وب دا: اوقات فراغت خود را به چه فعاليت هايي مي گذرانيد؟

مرحوم آیت الله حائري درباره تفريح مي گويند: تفريح و گذراندن اوقات فراغت به بهترين نحو مستحب نيست بلکه واجب است و اين جمله خيلي براي من جالب بود كه تفريح جزء واجبات است چون انرژي لازم را كسب می كني تا بتواني وظايف خود را به خوبي انجام دهي و اميدوارم خانواده ها به اين مهم توجه كافي داشته باشند.


IMAGE

شعار سال 1404 : سرمایه گزاری برای تولید

تاریخ بروز رسانی :

پنجشنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۴