گفتگو با استاد پیشکسوت و مدیر گروه علوم اعصاب دانشگاه
- بازدید: 83
از تحصیل در مشهد تا پیگیری مراودات علمی - تحقیقاتی در داخل و خارج کشور
دکتر علی گرجی، پزشک و استاد علوم اعصاب، در سال ۱۳۴۵ در مشهد به دنیا آمد و همانجا نخستین گامهایش را در مسیر علم پزشکی برداشت. او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ابن یمین مشهد و سپس دورهی پزشکی عمومی را در دانشگاه علوم پزشکی مشهد گذراند و در سال ۱۳۶۳ وارد این دانشگاه شد. دوران طرح دکتر گرجی در بخش مسمومین بیمارستان مشهد، نقطهی مهمی در مسیر حرفهایاش بود؛ دورهای که با همراهی اساتیدی همچون دکتر بلالی، این بخش از یک واحد صرفاً درمانی به یک بخش آموزشی فعال تبدیل شد؛ جایی که انترنها و استاژرها میتوانستند تجربهی واقعی درمان بیماران را بیاموزند.
همان سالها، همزمان با پایان جنگ تحمیلی و موج مصدومان شیمیایی، دکتر گرجی در ایجاد کلینیک چندتخصصی درمان جانبازان شیمیایی در بیمارستان بنتالهدی نقش اصلی داشت؛ مرکزی که بعدها الگوی نمونهای برای تهران و دیگر شهرها شد.
او در سال ۱۳۷۳ برای ادامه تحصیل از کشور خارج شد و پس از سالها تجربه در مراکز علمی جهان، از سال ۱۳۸۳ همکاری دوبارهاش را با دانشگاه علوم پزشکی مشهد آغاز کرد. بخشی از فعالیتهای او در بیمارستان رضوی متمرکز بود؛ جایی که علاوه بر درمان بیماران، همواره گروههای دانشجویی نیز در کنار او آموزش میدیدند. این همکاری تا سال ۱۳۹۵ ادامه داشت؛ زمانی که طرح تأسیس بخش علوم اعصاب در دانشگاه مشهد به جریان افتاد و او از همان ابتدا نقش مدیریتی و علمی مؤثری در آن بر عهده گرفت.
دکتر گرجی در سالهای فعالیتش، علاوه بر مسئولیت در بخش مسمومین و مدیریت کلینیک جانبازان شیمیایی، ریاست بخش علوم اعصاب بیمارستان رضوی و سپس مدیریت گروه علوم اعصاب دانشگاه مشهد را نیز تجربه نمود و اکنون نیز معاون توسعه علوم اعصاب دانشگاه است؛ حوزهای که سه بستر آموزش، پژوهش و درمان را همزمان هدایت میکند.
نگاهی به ساختار دانشگاه: زنجیرهای که از هم جدا نیست
از نگاه دکتر گرجی، پرسش دربارهی اولویت آموزش، پژوهش یا درمان اساساً پرسش درستی نیست، چون معتقد است که این سه رکن، درست مانند اعضای یک خانواده، جداییپذیر نیستند: " در سیستم آکادمیک، آموزش بدون درمان معنا ندارد و درمان بدون پژوهش پیش نمیرود. دانشگاه مسئول درمان مردم نیست؛ مسئول تربیت افرادی است که بتوانند درست درمان کنند."
او با اشاره به نمونههای جهانی میگوید که در شرایط بحرانی، ممکن است تمرکز دانشگاهها موقتاً تغییر کند؛ اما در مسیر اصلی، هیچکدام از این سه عنصر بر دیگری برتری ندارد و تنها در کنار هم کارکرد دارند.
جایگاه ایران در علوم اعصاب و پزشکی
به باور دکتر گرجی، سطح علمی ایران در حوزههای درمان و آموزش پزشکی «قابل توجه و رقابتی» است: در بسیاری از رشتهها، پا به پای مراکز اروپایی و آمریکایی حرکت میکنیم؛ در برخی حوزهها حتی جلوتر هستیم. با وجود تحریمها و محدودیتها، سطح درمانی ما در میان ۱۰ تا ۲۰ درصد کشورهای برتر دنیا قرار میگیرد.
او البته چالشهایی مانند مشکلات بودجهای، فشارهای اقتصادی و تمرکز ناپایدار دانشگاهها را از موانع رشد میداند، اما معتقد است ظرفیت موجود در کشور بسیار فراتر از امکانات فعلی است.
مهاجرت؛ تهدید یا فرصت؟
دکتر گرجی با تجربه شخصی خود از تحصیل و کار در خارج از کشور، مهاجرت را پدیدهای «دوپهلو» توصیف میکند؛ امری که به گفتهی ایشان، اگر هدفمند و با تعامل سازنده انجام شود، نهتنها تهدید نیست، بلکه میتواند فرصتساز باشد: " اگر کسی برود تا تجربه کسب کند، دنیا را ببیند و بعد دانشش را به کشور منتقل کند، این یک سرمایهگذاری است. اما وقتی بدون برنامه باشد، میتواند هم برای فرد و هم برای سیستم مضر باشد."
او بر نقش هویت ملی و احساس مسئولیت اجتماعی در نگهداشتن نیروی انسانی تأکید میکند؛ همان سرمایهای که جامعه از دوران مدرسه تا دانشگاه برای تربیت آن هزینه کرده است.
زندگی شخصی؛ دوچرخه، موسیقی و کتاب
در کنار فعالیتهای علمی، دکتر گرجی سبک زندگی خاص خود را دارد؛ سبکی که تلاش میکند آن را «ساده و آرام» نگه دارد. این استاد پیشکسوت بیش از ۳۰ سال است که از خودرو استفاده نمیکند و در ایام اقامت در کشور آلمان هم همیشه با دوچرخه رفتوآمد کرده است. در مشهد و تهران نیز بیشتر پیادهروی میکند.
موسیقی بخش همیشگی دفتر کار ایشان است؛ موسیقی آرامبخش و شادیآور. سینما و تماشای دو تا سه فیلم در هفته و البته کتابخوانی روزانه از علاقههای ثابت اوست. او ترجیح میدهد کتاب را «روی کاغذ» بخواند و ورق زدن آن را بخش جذاب مطالعه میداند. مطالعهی تاریخ ایران و تاریخ پزشکی نیز به گفتهی خودش کمک میکند تا بهتر بتواند تحولات اجتماعی را بفهمد و در تصمیمگیریهای شخصی و حرفهای از آن بهره بگیرد.
سخن پایانی؛ دانشگاهی که باید کنار هم بایستد
در نگاه پایانی دکتر گرجی، آیندهی دانشگاه در گرو همکاریهای بینرشتهای است؛ همکاریهایی که هنوز به اندازهی کافی شکل نگرفتهاند:" اگر میخواهیم بهتر شویم، گروههای دانشگاهی باید به هم نزدیکتر شوند. اهداف مشترک تعریف کنند و مشکلات را کنار هم حل کنند. تنها در این صورت است که میتوانیم از فرصتها بهترین استفاده را ببریم".

