گفتگو با بنيانگذار مرکز پيوند سلول هاي بنيادی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- بازدید: 384
دکتر علی قاسمی فوق تخصص بیماری های خون و انکولوژی کودکان و فلوشیپ سلول های بنیادی از جمله اساتید پیشگام در راه اندازی فرایند درمان های نوین از طریق پیوند سلول های مغز استخوان در بیمارستان منتصریه مشهد است که تاکنون توانسته به همراه تیم درمانی خود، بیش از 20 نوع بیماری که از جملهی آن می توان به تالاسمی، اختلالات ژنتیکی، نقایص سیستم ایمنی و انواع سرطان ها و... اشاره کرد، را درمان کنند.
دکتر قاسمی که تحصیلات پزشکی عمومی را از سال 1370 در دانشگاه علوم پزشکی مشهد آغاز و دوره تخصص را نیز در همین دانشگاه گذرانده است، برای تکمیل تحصیلات خود در دوره فوق تخصص به دانشگاه های جندی شاپور اهواز و بیمارستان شریعتی تهران می رود و فلوشیپ پیوند سلولهای بنیادی را در دانشگاه تهران و ایتالیا میگذراند. و در واقع مشاهدهی بیمارانی از شهر مشهد و شهرهای استان خراسان که با مشقت زیاد برای انجام درمان های مرتبط با پیوند سلول های مغز استخوان مراجعه می کردند، سبب می شود که دغدغه ایجاد مرکز درمانی پیوند سلول های بنیادی در ذهن استاد شکل بگیرد و پس از طی فرایندهای مختلف جهت تامین فضا، امکانات و نیروی انسانی، بالاخره در سال 1391 با انجام اولین عمل پیوند سلول های بنیادی توسط تیم درمانی با مدیریت دکتر قاسمی در بیمارستان منتصریه، این دغدغه مهم به ثمر می نشیند و افق جدیدی در درمان بیماری های مختلف، پیش روی پیش روی جامعه پزشکی خراسان قرار می گیرد.
شرح این اقدام درمانی بزرگ و متحول کننده را از زبان دکتر علی قاسمی پایه گذار عمل پیوند سلول های مغز استخوان در بیمارستان منتصریه مشهد را در گفتگو با وبدا می خوانید: " بحث پیوند سلول های بنیادی خونساز از آن زمان آغاز شد که من دوره فوق تخصصی را در بخش کودکان بیمارستان شریعتی تهران در بخش پیوند سلول های بنیادی میگذراندم و شاهد مراجعه بیمارانی بودم که از سطح شهر مشهد یا استان خراسان یا استان های همجوار برای درمان مراجعه می کردند. این موضوع دغدغهی زیادی را در ذهن من ایجاد کرده بود و در واقع یک آرزو برای ما بود که بتوانیم بخش سلول های بنیادی و پیوند را راه اندازی کنیم. برای ایجاد چنین مرکزی در مشهد ما باید روی سه محور متمرکز می شدیم و آنها را به موازات هم پیش می بردیم.
اولین محور تامین نیروی انسانی برای انجام عمل پیوند مغز استخوان بود و به همین منظور با همکاری ریاست وقت دانشگاه من دوره فلوشیب یک ساله پیوند سلول های بنیادی را در بیمارستان شریعتی تهران گذراندم و برای ادامه تحصیلات به ایتالیا رفتم تا دوره تکمیلی یک ساله را سپری کنم و پس از اتمام دوره آموزشی در این کشور، سال 1388 به دانشگاه علوم پزشکی مشهد برگشتم. محور بعدی تامین فضای فیزیکی بود که در آن زمان بهترین فضا را در بیمارستان منتصریه دیدیم، البته این بیمارستان هنوز ساختمانش کامل نبود و از نظر تجهیزاتی هم کمبودهایی داشت، اما در عین حال سال 91 ما کار را برای پیوند سلول های بنیادی در این مرکز آغاز کردیم و برای شروع خیلی خوب بود ولی برای ادامه کار به نظر می رسید که دانشگاه علوم پزشکی مشهد باید فضای فیزیکی را توسعه دهد.در بحث نیروی انسانی هم همزمان با من که کار پیوند را انجام می دادم، همکاران بخش آزمایشگاه وآسیب شناسی، در خصوص بررسی عفونت های ویروسی و ارزیابی های پیوند، قبل از پیوند و حین پیوند و بعد از پیوند، بخش ایمونولوژی که در واقع دهنده سلول های بنیادی را برای ما پیدا میکرد و یک گروهی از همکاران هیات علمی، آزمایشگاهی و پرستاری با همکاری استاد قوام زاده به تهران اعزام شدند تا این دوره های پیوند رو فرا بگیرند و برگردند.
محور بعدی تجهیزات بود که تقریباً هیچ گونه تجهیزات آزمایشگاهی مرتبط با پیوند سلول های بنیادی آن زمان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد نبود؛ از دستگاه های استم سل فریزیس که در واقع سلول بنیادی را جدا میکند، تا دستگاه های مرتبطی که در کنارش لازم هست تا این کار انجام بشود و حتی دستگاهی که فراورده ها خونی را اشعه بدهد.
بحث تجهیزات آزمایشگاهی، فضای فیزیکی و نیروی انسانی را همزمان پیش بردیم تا اینکه در سال 1391 هر سه محور تکمیل شد و پیوند مغز استخوان را در بیمارستان منتصریه دانشگاه علوم پزشکی مشهد شروع کردیم و خردادماه سال 91 همزمان با روز عید مبعث اولین عمل پیوند مغز استخوان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد.
دکتر قاسمی که بیش از یک دهه از فعالیت های درمانی اش در زمینه پیوند سلول های بنیادی خونساز می گذرد در خصوص فرایند کلی عمل های پیوند مغز استخوان نیز توضیحاتی را ارائه می کند: "
پیوند سلول های بنیادی خونساز که مختصراً پیوند مغز استخوان گفته می شود، به طور معمول با دو روش کلی انجام می شود؛
روش اتولوگ (پیوند از خود فرد به خودش) و بخش آلوژن ( پیوند از فرد دیگر به بیمار ) درروش اتولوگ ما سلول های بنیادی را از بدن فرد بیمار که ممکن است به بیماری مثل سرطان یا نقایص و اختلالاتی در سیستم ایمنی دچار باشد، بر می داریم و پس از شیمی درمانی مجددا به بدنش باز می گردانیم. این نوع عمل را اتولوگ یعنی از خودش به خودش می نامند. اما در مورد پیوند بعدی که سخت تر از اتولوگ بوده و آلوژن نامیده می شود، سلول های بنیادی از یک فرد سالم گرفته و به فرد بیمار منتقل میشود.
در مورد پیوند آلوژن در دنیا در درمان بیماریهای مختلفی کار میشود و در ایران هم جزء پیشگامان پیوند سلول بنیادی خونساز است و اکثر این پیوند ها انجام میشود .
از همان ابتدا تلاش شد تا پس از پیوند اتولوگ که ساده تر هست بلافاصله وارد بحث پیوند های آلوژین بشویم، مهمترین پیوندهایی که در این روش انجام میشود پیوند مغز استخوان از خواهر و برادر بوده است. در واقع برای فردی که بیمار است و نیاز به پیوند مغز استخوان دارد بهترین دهنده، خواهر و برادرش خواهد بود و در مرحله بعدی پدر و مادر را چک میکنیم و اگر نشد خاله، عمه، دایی و عمو و چنانچه این ها هم جواب نداند، جستجوی وسیع فامیلی گزینه آخر خواهد بود. بحث بعدی که در آن زمان خیلی مطرح بود و البته اکنون کمی کم رنگ شده پیوند سلول های بنیادی بند ناف بود که ما در دانشگاه علوم پزشکی مشهد چند مورد سلول های بند ناف را از پژوهشگاه رویان گرفتیم و در بیمارستان منتصریه برای بیمارانمان استفاده کردیم. بحث بعدی بانک سلول های بنیادی ایران هست که هر فرد ایرانی سالم، در سنین 18 تا 50، 55 سال میتواند عضو بانک بشود و ما هم چون این نیاز را در دانشگاه مشهد احساس می کردیم، همان زمان بانک را راه اندازی کردیم و بانک سلول های بنیادی را در بیمارستان منتصریه راه اندازی کرده ایم که در حال حاضر در بیمارستان دکتر شیخ مستقر هست و اهدا کننده هایی از مشهد به سایر شهرها و یا از شهرهای دیگر به مشهد داشته ایم.
بنابراین ما در مورد پیوند های آلوژن هم از خواهر و برادر، هم از والدین و خویشاوندان نزدیک و دور و هم از بانک ایران و بانک بندناف می توانیم سلول های بنیادی مورد نیاز را تهیه کنیم و انواع پیوند ها به لحاظ سختی کار در این مرکز انجام می شود. به لحاظ تنوع پیوند هم در سطح کشور و پس از بیمارستان شریعتی تهران ومرکز طبی کودکان در رده سوم هستیم.
دکتر قاسمی که رئیس بیمارستان کودکان دکتر شیخ هم می باشد در خصوص تفاوت پیوند عضو با پیوند سلول های بنیادی بویژه در کودکان و بالغین نیز می گوید: " بیماری که پیوند عضو میشود باید تا پایان عمر داروهای سرکوب گر سیستم ایمنی بدن را دریافت کند تا این داروها به سیستم ایمنی اجازه ندهند که عضو پیوندی را رد کند ولی درمورد پیوند مغز استخوان اینگونه نیست و بسته به نوع بیماری در نوع اوتولوگ نیازی به سرکوبگر سیستم ایمنی نیست و در نوع آلوژن هم سه تا شش ماه و حداکثر تا یک سال نود درصد بیماران هیچ گونه دارویی را مصرف نمی کنند. مثلا کودکی 5 ساله را اگر پیوند مغز استخوان کنیم و این فرد 70 سال عمر کند در تمام طول 65 سال عمر باقیمانده اش نیازی به دارو نخواهد داشت. البته در مورد سختی های کار پیوند هم می توان این را گفت که در مورد پیوند آلوژن چون کل سیستم ایمنی از یک فرد دیگر گرفته میشود و در واقع تنظیم این عملکرد سیستم ایمنی بین دو بخش که پیوند عود نکند یا پیوند علیه میزبان عمل نکند کار بسیار سختی است که توسط همکاران ما در بخش پیوند سلول های بنیادی خون ساز انجام میشود. در حال حاضر ما تقریبا درمانی را نداریم که به این وسعت بتواند بیماری ها را علاج کند. در دنیا بیش از 40 نوع بیماری توسط پیوند سلول های بنیادی درمان شدند و در همین مرکز منتصریه که به نظر من به لحاظ فضای فیزیکی بسیار کوچکاست، ما بیش از 20 نوع بیماری را پیوند مغز استخوان کردیم و الحمدلله نتایج خوبی هم داشت. بیماری هایی مانند ALL. AML, MM, CML ,HL ,NHL و انواع سرطان ها و بیماری هایی که نقایص ژنتیکی مغز استخوان را دارند یا نقایص اکتسابی مغز استخوان مثل آنمی آپلاستیک، تالاسمی، بیماران کم خونی داسی شکل که هم از خارج و هم داخل کشور موارد پیوندی داشتیم. همچنین نقایص ژنتیکی مثل بیماران استیو پتروز یس که از نظر پزشکی محکوم به نابینایی و ناشنوایی و کم خونی و در نهایت مرگ هستند که ما در مرکز منتصریه 6 نفر از این افراد را درمان کردیم و نتایج خوبی هم به لطف خدا داشتند. همچنین بیماران موکوپلی ساکاریدوز و بیماران نقائص ایمنی مثل نقص شدید سیستم ایمنی بخصوص در کودکان که همراه با سل منتشر هستند، در سی جی دی، در بیماری ویسکوت آل دریج در بیماری LAD و... از مواردی هستند که پیوند مغز استخوان برای آنها انجام شده است و نیم نگاه هم به بیماری های اوتو ایمیون داشتیم مثل MS که پیوند سلول های بنیادی برای آنها انجام شده است.
در مجموع 350 بیمار تا کنون در مرکز منتصریه پیوند سلول های بنیادی خونساز داشتند که می توانیم از نظر بقا آنها را در دو گروه دسته بندی کنیم.
دسته اول بیمارانی که در عین مبتلا بودن به بیماری زنده ماندند و یا بهبودی کامل یافتند، در حالیکه می توانستند دچار صدمات جانی شدید شوند و یا فوت کنند. این دسته بیماران بقای کلی نامیده می شوند(OS= 76% (دسته دوم بیمارانی هستند که هم زنده ماندند و هم بیماری کاملا خوب شده است (DFS= 70% (پنج ساله دارند.
این نتایجِ بسیار درخشانی است؛ هم در سطح دنیا و هم در سطح کشور و قطعا جایی که امکانات بیشتر هست، نتایج بهتر هم در سطح بالاتر هست اما پیوند مغز استخوان در کودکان و بالغین تفاوت های عمده ای دارد؛ اولاً اینکه پیوند کودکان نسبت به بالغین بسیار سخت تر هست چون بچه معمولا همکاری نمی کند. دوم اینکه معمولا در کودکان بیماری ها پیشرفته هستند مثلا وقتی در مورد نقص سیستم ایمنی صحبت می کنیم، فردی که سیستم ایمنی ندارد و بدنش پر از عفونت هایی است که در سیستم گوارش و تنفس وجود دارد و در عین حال سل منتشره هم دارد شیمی درمانی کردن او و بعد پیوند کردنش کار بسیار سختی است. ولی در گروه سنی کودکان بیشتر از 60 درصد موارد، در بیماری های غیر سرطانی پیوند انجام میشود. به همین دلیل هم من خیلی مشتاق هستم که در یک مرکز مجهز کودکان، بتوانیم پیوند سلوهای بنیادی را سرو سامانی بدهیم، چون بیماران گروه ایمونو و آلرژی، بیماری های گروه متابولیکی، ژنتیکی، بیماری های گوارشی و بیماری های عفونی که به دنبال اختلال در سیستم ایمنی اتفاق افتاده را در کنار بیماران سرطانی و خونی بتوانیم درمان کنیم. امیدوارم در همین دوره ای که من حضور دارم بتوانیم یک مرکز جامع و کاملی را برای پیوند سلول های بنیادی خونساز کودکان داشته باشیم تا نه کودک بیماری فوت کند و نه مجبور به تحمل رنج رفتن به سایر شهرها برای درمان باشد.
ما در طول بیش از یک دهه گذشته، سعی کردیم تمام کودکان را در مشهد پیوند کنیم ؛ اگر چه محدودیت فضای فیزیکی عمدتاً مانع از این شده که ما خدمت رسانی کامل را به همه بیماران داشته باشیم و در واقع یکی از آرزوهای من کامل شدن بخش پیوند مغز استخوان است.
راه اندازی کلینیکال ترایال های استفاده از سلول های بنیادی در درمان بیماری ها هم یکی از آرزوهایی بود که خوشبختانه محقق شد و
اولین طرح ما در بحث سلول های بنیادی در بیماران مادرزادی قلب و بعد بیماران فلج مغزی و بیماران اوتیسم و استیو آرتریت زانو و بیماریهای کلاژن واسکولار متل آرتریت روماتویید و... عملیاتی شد. امیدوارم که استفاده از سلول های بنیادی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد آنگونه پیش برود که بتواند تمام نیاز مردم را آنگونه که شایسته آنهاست برآورده سازد.
نقش مهم خیرین و بنیادهای خیریه در تامین اعتبارات و هزینه های درمانی بیماران و از جمله بیماران پیوند مغز استخوان، موضوع دیگری است که دکتر قاسمی ضمن اشاره به آن می گوید:" حقیقت آن است که بدون مشارکت و کمک خیرین نمیتوان کارها را پیش برد چون کمبود بودجه و افزایش هزینههای درمان در خيلي از فضاها دست ما را براي خدمات درماني لازم مي بندد. ما در بحث بودجهي سال ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ تنها ۲۰ درصد افزایش اعتبار دریافتی از بیمه و بیمار داشتیم در حالی که هزینههاي بخش درمان گاهی ۳۰۰ تا ۴۰۰ درصد افزایش يافته است، یعنی اگر فقط هزینههای جاری تزریق شود به بیمارستانها به خصوص بیمارستانهای دولتی این مراکز قطعا توانایی پاسخ به هزینههای درمان بیماران را نخواهند داشت. در همان ابتدای کار که قصد داشتیم بیمارستان منتصریه را در بخش پیوند مغز استخوان تجهیز و راه اندازی کنیم، خیرین هم در حمایت از بیماران و هم توسعه بخش نقش بسیار کمک کنندهای داشتند. در بیمارستان دکتر شیخ که قدمتی 50ساله دارد، بنیاد نيکوکاري سرور و بزرگواراني همچون برادران علیزاده و سایر خیرین همواره نقش حمايتگرانه داشته اند و پس از آنکه احساس کردند ظرفيت مکاني این مرکز براي ارائه خدمات درماني، محدود است ساخت بیمارستان اکبر توسط بنياد سرور آغاز و مرکز جامع تالاسمی شمال شرق کشور نيز با همت بنیاد سرور ايجاد شد.
در حال حاضر فقط۷۰ تا ۸۰ کودک سرطانی وخونی بستری در بیمارستان دکتر شیخ داریم. برای این بیماران و بیماران نیازمند پیوند مغز استخوان وبیماریهای هموفیلی و تالاسمی به تنهایی بیش از ۲۰۰ تخت را نیاز داریم، همين طور بیماران کلیوی و دیالیزی. براي این توسعهي فضاي فیزیکی و تجهیزاتی مراکز درماني قطعا نيازمند کمک خيرين خواهيم بود.
من معتقدم که کمک به اين کودکان بيمار، کمک به بهترین مخلوقات خداوند است و اگر فردی بخواهد برای ما دعا کند و دعایش مستجاب باشد، قطعا دعاي بيمار مستجاب الدعوه خواهد بود و حال اگر این بیمار کودک باشد و این کودک مبتلا به سرطان باشد ، بي ترديد دعاي او مستجاب خواهد بود. بنابر این هر کمکی که به این بیماران داشته باشيم دعاي خير آنها متوجه ما خواهد بود، همچنان که من اين تجربه را داشته ام.