گفتگو با مامای جوانی که به عشق فرزندان و حرفهاش، در مصاف با بیماری سرطان است
- بازدید: 714
پروانه جعفری زاده، بانوی مامای 40 ساله که سالهای زیادی از عمر خود را در مرکز بهداشت شماره سه دانشگاه علوم پزشکی مشهد صرف خدمت به مادران باردار کرده، این روزها را در شرایطی سپری می کند که درگیری با بیماری سرطان، مسیر و معنای متفاوتی از زندگی را پیش نگاه او قرار داده ؛ معنایی که بیش از همه معطوف به عطر وجود فرزندانش و دعای خیر مادران زیادی است که با کمک و همراهی او در طول سالهای خدمت، از دوران پرمخاطره بارداری به سلامت گذر کرده اند.
در یکی از مراجعات بانو جعفری زاده به بیمارستان قائم (عج)، که جهت انجام مراحل تکمیلی درمان وی صورت گرفت، فرصتی دست داد که با هماهنگی و همراهی خانم سالاری مسئول واحد مادران ویژه (پرخطر ) بیمارستان قائم (عج) دقایقی کوتاه با این مامای جوان به مناسبت روز جهانی ماما به گفتگو بنشینیم، شرح این گفتگو را در ادامه می خوانید:
وب دا: با تشکر از حضور شما در این گفتگو و تبریک روز جهانی ماما، لطفا ضمن معرفی خود، در خصوص بیماری و شرایطی که هم اکنون در آن قرار دارید توضیحاتی بفرمایید؟
" من پروانه جعفریزاده، مامای شاغل در مرکز بهداشت شماره ۳ دانشگاه علوم پزشکی مشهد هستم، آذر ماه سال گذشته (1402) در حالیکه دوران بارداری را سپری می کردم و شرایط مساعدی بدلیل حالت تهوع مکرر و افت وزن نداشتم، علائم سرفه، تنگی نفس و خلط خونی در من پدیدار و به مرور شدت گرفت؛ بطوریکه مجبور شدم برای انجام تست بیماری سل اقدام کنم، نتیجه این تست منفی بود و با توجه به علائم غیر طبیعی که هنوز ادامه داشت، تصمیم گرفتم به متخصص عفونی مراجعه کنم و توسط ایشان درمانهایی برای من در نظر گرفته شد، اما پس از 10 روز علائم من شدت گرفت و در مراجعه مجددی که به این پزشک داشتم، طی نامه ای به پزشک دیگر ارجاع دادند و نهایتاً پس از تجویز سی تی اسکن توسط دکتر عطاران، تشخیص توده سرطانی ریه داده شد و من در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۲ با تشخیص توده ریه و با دستور آقای دکتر عطاران ابتدا به اورژانس و بعد به آی سی یو منتقل شدم و فرایند کار درمان آغاز شد.
با توجه به شرایط بارداری شما چه اقدامات ویژه ای برای این امر انجام شد؟
بله.. با توجه به اینکه در هفته سی و چهارم بارداری قرار داشتم، به بخش زنان بیمارستان منتقل شدم و در آنجا کمیتههای مختلفی برای تکمیل اقدامات تشخیصی من برگزار شد. پس از آندوسکوپی مشخص گردید که توده سرطانی به قدری بزرگ است که مسیر مری را تنگ کرده؛ به طوری که تنها قادر به خوردن مایعات بودم. با اتمام هفته 36 بارداری دستور ختم بارداری داده شد و من منتقل به زایشگاه شدم، در آنجا دکتر نکوهی رزیدنت بخش به سفارش خانم دکتر تارا مرا مورد مراقبت مداوم قرار دادند و زحمات زیادی را از این بابت متحمل شدند که در همین جا از ایشان سپاسگزاری میکنم. چون شخصاً اصرار به انجام طبیعی زایمان داشتم و از نظر متخصصین زنان هم مانعی برای این موضوع وجود نداشت، در نهایت زایمان طبیعی با موفقیت انجام شد و روز بعد از زایمان پسر کوچولوی من از بیمارستان به خانه منتقل و من به بخش توراکس منتقل شدم.
در بخش توراکس سونوگرافی شکمی برای من انجام شد که مشخص گردید چندین توده دیگر هم در فضای شکم وجود دارد و محل متاستازها مشخص شد، بلافاصله بیوپسی صورت گرفت که نشان میداد ابعاد متاستاز توده، ارگانهای مختلف کبد، کیسه صفرا و هر دو غده فوق کلیه را درگیر کرده و متاسفانه تودهها خیلی بزرگ بودند ( ابعادی حدود 8 تا 9 سانت).
دکتر عطاران من را در سرویس آقای دکتر محمد معینی نوده قرار دادند و ایشان آمدند با من صحبت کردند و به من امیدواری زیادی دادند؛ از این جهت که حتماً درمان خواهم شد و نظرشان بر این بود که چون شرایط من اصطلاحاً ثابت شده میتوانم به منزل برگردم و تنها برای انجام شیمی درمانی به بیمارستان مراجعه کنم.
به این ترتیب من ترخیص شدم و ۳ هفته بعد از زایمان برای انجام اولین شیمی درمانی مراجعه کردم که در آنجا هم دوباره آقای دکتر معینی نوده در بخش شیمی درمانی حاضر شدند و من مجدداً از ایشان سوال کردم که آیا بهبود پیدا کنم و ایشان تاکید کردند که این اتفاق خواهد افتاد... خوشبختانه با انجام اولین جلسه شیمی درمانی من احساس میکردم حالم خیلی بهتر شده و تا امروز که جلسه پنجم شیمی درمانی است این روند بهبود ادامه دارد، در حالی که در ایام بیماری و روزهای اولیه بستری نه توان کار داشتم و نه میتوانستم صحبت کنم و تنها به یک پهلو میتوانستم بنشینم، دائماً حالت تهوع داشتم و به معنای واقعی کلمه ناتوان بودم.
بیماری سرطان را چطور می بینید و از نگاه خودتان چه عواملی باعث شد که در برابر این بیماری به خوبی مقاومت کنید و هنوز هم در حال مبارزه با آن هستید؟
مواجههی من با بیماری سرطان اگرچه تلخ و غیرمنتظره بود، اما از این جهت که بیماری شناخته شده ای بود و طبق نظر پزشکان بویژه صحبت های امیدبخش دکتر معینی نودهی می دانستم که قابل درمان است، آن را پذیرفته بودم و در واقع این بیماری را جزئی از تقدیر خودم میدانم. اما برای مبارزه با این بیماری نهایت تلاش و ایستادگی را دارم، چون به فرزندانم عشق می ورزم و دوست دارم همیشه در کنار آنها باشم... وقتی دختر خردسالم پیش چشمم بازی می کند و با من حرف می زند، تمام درد و رنج هایم را از یاد می برم، به پسر کوچکم که نگاه می کنم امیدم به زندگی صدچندان می شود، آنها برای من انگیزه زندگی هستند، کارم را هم بسیار دوست دارم و امیدوارم بتوانم در آِینده نزدیک به محل کارم برگردم. به همه مادرانی هم که در شرایطی مشابه من قرار دارند توصیه می کنم که تسلیم شرایط سخت نشوند و مطمئن باشند که به یاری خداوند از روزهای دشوار عبور خواهند کرد.
از خانواده خودم و خانواده همسرم، بویژه خواهر همسرم که در طول چهارماه گذشته، با بزرگواریِ تمام پسرم را نگهداری و نهایت مراقبت را از او دارد سپاسگذارم. همچنین از همراهی مستمر همسرم، حمایت دوستان و همکارانم و کادر پزشکی که زحمات زیادی را در این ایام متقبل شدند. امیدوارم دعای خیر مادرانی که در این سالها در مرکز بهداشت همراهشان بودم، بدرقه راهم باشد و بتوانم هر چه زودتر به زندگی و محل کارم برگردم.
خانم مریم سالاری مسئول واحد مادران ویژه پرخطر هم که در این گفتگو همراه ما هستند در تکمیل صحبتهای پروانه اظهار می کند: " خوشبختانه متخصصین ما در بیمارستان قائم همکاریهای خوبی با هم دارند، در مورد خانم پروانه جعفری زاده هم ۳ کمیته تصمیم گیری در مرکز برگزار شد که با هم مشورت میکردند تا بتوانند بهترین راه حل را برای درمان پروانه داشته باشند. دوست مامای ایشان نیز از همان ابتدای کار با پروانه همراه شد و در شرایط مختلف ایشان را یاری میکرد.
ما نیز در واحد مادران ویژه ( پر خطر ) در کنار مادرانی مثل پروانه هستیم و هر آنچه در توان داشته باشیم برای آنها انجام خواهیم داد. حتی در مواردی این حمایت فراتر از وظایف سازمانی ما نیز انجام میشود. به عنوان مثال ما طی چندماه گذشته، طرح خودجوشی را با عنوان " سبد مهربانی" در واحد مادران ویژه ( پرخطر) راه اندازی کرده ایم که بر اساس آن هر یک از همکاران و پرسنل که مایل باشند می توانند اقلام خوراکی را خریداری و در این سبد قرار دهند و در پایان هرماه با شناسایی یکی از مادران نیازمندی که در بیمارستان بستری بودند و ترخیص شدند یا در حال ترخیص هستند، این اقلام را برای تامین حداقل یکماه تغذیه آن ها در اختیارشان قرار می دهیم تا به دلیل فقر و تنگنای مالی سلامتشان به خطر نیفتد. مقام معظم رهبری جمله زیبایی دارند که سرلوحه کار ماست؛ ایشان می فرمایند: " بیمار به جز رنج بیماری نباید درد دیگری داشته باشد" و به واقع همینطور است و ما تلاش می کنیم که تا حد امکان شرایط مادران را از جهات مختلف به سمت وضعیت بهتری سوق دهیم.