استاد پیشکسوت دانشگاه: عملکرد کلی دانشکده دندانپزشکی مشهد، نسبت به بسیاری از دانشکده های کشور، مطلوب و الگوبخش است

081.jpg - 50.89 kBدکتر حسین ملاحسنی، متولد 1333 در شهر شاهرود، استاد پیشکسوت رشته دندانپزشکی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد، از جمله شخصیت های تاثیرگذار در حوزه های آموزشی و درمانی دانشکده دندانپزشکی مشهد است که طی سالیان خدمت در این مجموعه، با تربیت نیروهای متخصص و درمان بیماران متعدد، نقش اثرگذاری را در تامین و ارتقاء سلامت عمومی جامعه در حوزه دهان و دندان ایفا نموده و در این ایام بازنشستگی، همچنان کار خدمت رسانی به بیماران را در مطب شخصی خود دنبال می کند. پایگاه خبری وب دا، گفتگویی با این استاد گرانقدر داشته که شرح آن را در ادامه می خوانید:

وب دا: ضمن قدردانی از حضور شما استاد گرامی در این گفتگو، لطفا در ابتدا بیوگرافی مختصری درباره خود عنوان بفرمایید؟

من دکتر حسین ملاحسنی هستم، متولد ۱۳۳۳ در شهرستان شاهرود، دوران ابتدایی را در روستایی که حدود سه کیلومتری شاهرود قرار داشت گذراندم و دوره دبیرستان را در شهر شاهرود سپری کردم. به دلیل اینکه دبیرستان ما رشته ریاضی نداشت و من بسیار به رشته ریاضی علاقه داشتم، تصمیم گرفتم به دبیرستانی بروم که رشته ریاضی داشته باشد، لذا برای گرفتن مدارک به مدرسه رفتم، اما مسوولان دبیرستان به راحتی مدارکم را نمی‌دادند، به هر ترتیب مدارک را گرفتم و به دبیرستانی رفتم که رشته ریاضی داشت، مدیر آن دبیرستان در همان ابتدای ورود من به دفتر مدرسه، برخوردی ناخوشایند کردند که سبب شد از ثبت نام در آن مدرسه منصرف شوم و مجددا بازگشتم به همان دبیرستانی که قبلاً بودم و در رشته علوم طبیعی ادامه تحصیل دادم. ( برخورد مدیر آن مدرسه برای من این درس را به همراه داشت که همیشه مراقب رفتار و گفتارم باشم؛ چرا که ممکن است مسیر زندگی یک فرد را تغییر دهد).

وب دا: دبیرستان را در چه سالی به پایان رساندید و وارد دانشگاه شدید؟

دبیرستان را در سال 1352 به پایان رساندم. در آن زمان کنکور صرفاً در ۴ یا ۵ شهر برگزار می‌شد که شامل؛ تهران مشهد شیراز و تبریز بود و من در تهران ثبت نام کردم؛ چون بستگانی در آنجا داشتیم و دانشگاهی که قرار بود در آن آزمون بدهم دانشگاه ملی نام داشت که اکنون دانشگاه شهید بهشتی گفته میشود. با توجه به اینکه دروس رشته تجربی را خیلی خوب بلد بودم نمره آزمون بسیار خوبی کسب کردم و به این ترتیب در مرکز تعلیمات دانشگاه‌ فردوسی مشهد پذیرفته شدم، این مرکز در آن زمان ۴ رشته را با هم داشت که شامل؛ پزشکی، دندانپزشکی، علوم دارویی و تغذیه بود و ما باید سال اول را در هر چهار رشته درس می‌خواندیم تا در سال بعد تعیین رشته شویم. نهایتاً در سال ۱۳۵۸ بنده از دانشگاه فارغ التحصیل شدم و البته چند ماه ی به دلیل تعطیلی دانشگاه‌های کشور، فارغ التحصیلی ما به تاخیر افتاد.

وب دا: با توجه به فارغ التحصیلی شما در زمان وقوع انقلاب اسلامی و همینطور ورودتان به دانشکده دندانپزشکی، چه خاطراتی از آن زمان دارید؟

اوایل مهرماه سال 1358 مصادف شد با دستگیری من و همسرم توسط ساواک، آن روز در حالی که با همسرم بین خیابان‌های میدان شهدا و دروازه قوچان قدم می‌زدیم، دو سه نفر از ماموران ساواک از ماشین پیاده شدند و پس از بازجویی ما را دستگیر کرده و منزل هر دو نفرمان را هم تفتیش کردند. بعد از آن هم یک ماه به دلیل فعالیت‌های انقلابی و اسلامی که داشتیم در زندان بلوار وکیل آباد فعلی زندانی شدیم، ولیکن چون آن روزها مصادف بود با اوج‌گیری فعالیت‌های انقلاب اسلامی چندان اذیت نشدیم. ضمن اینکه فشار حقوقدانان شهر باعث شد، پس از یک ماه آزاد شویم و به درس و دانشگاه برگردیم.

 بعد از اتمام تحصیل در سال ۱۳۵۹ که سال ورود ایران به جنگ با عراق بود، ما هم عازم خدمت سربازی شدیم و پس از طی دوره آموزشی من در تهران، جنگ ایران و عراق آغاز شد و بنده در اوایل آبان ماه همان سال عازم اسلام آباد غرب در منطقه غرب کشور شدم و تقریباً تمام دو سال خدمت سربازی را در لشکر کرمانشاه در تیپ اسلام آباد فعالیت کردم، تیپ اسلام آباد از همان اوایل جنگ به منطقه صالح آباد ایلام رفت و در آنجا مستقر بود و بعد از اتمام خدمت سربازی برخی از کادر گروه جراحی اظهار تمایل کردند که بنده به دانشکده دندانپزشکی مشهد بیایم و از سال 1361 به خدمت در این مجموعه مشغول شدم.

وب دا: از خدماتی که به مجروحین و بیماران داشتید خاطراتی را بیان بفرمایید؟

قبل از بیان خاطره اجازه دهید نکته‌ای را عرض کنم، در سال ۵۸ که ما از دانشکده فارغ التحصیل شدیم، دانش آموختگان دندانپزشکی مشهد نسبت به کل ایران ( به نظر بنده ) شاخص بودند و در حوزه ی‌ عملی اگر نتوانیم بگوییم نسبت به بسیاری از دانشکده‌های کشور برتر بودند، قطعاً چیزی از آنها هم کمتر نداشتند. نمونه عینی این قضیه در مورد خود بنده اتفاق افتاد به این ترتیب که ما در منطقه جنگی ایلام ( پشت خط مقدم) سه دندانپزشک بودیم که یک نفر از دانشگاه پهلوی شیراز بود و یک نفر از دانشگاه شهید بهشتی ( یا دانشگاه ملی تهران ) و سومین نفر هم بنده بودم، یک روز بیماری را آوردند که عفونت فضای تحت فکی داشت و کاملاً ورم کرده بود. بیمار از دامداران عشایر آن منطقه بودند. من منتظر ماندم تا ببینم همکاران دندانپزشکم چه می‌کنند؛ دندانپزشکی که در دانشگاه شیراز تحصیل کرده بود تا بیمار را دید کنار کشید و گفت: من نمی‌توانم برای او کاری بکنم، فارغ التحصیل دانشگاه شهید بهشتی ( یا ملی) هم گفت: به او آنتی بیوتیک تجویز خواهیم کرد! من گفتم این بیمار وضعش بسیار خطرناک است و به بررسی و درمان بهتری احتیاج دارد و با توجه به اینکه همکارانم راضی به همکاری نشدند، خودم یک تنه شروع کردم به درمان بیمار در شرایطی که استرس زیادی داشتم و فکر می‌کردم که آیا موفق می‌شوم یا نه؟ در چنین شرایطی معمولا دندانپزشک هرچه بیشتر دانش داشته باشد و بهتر یاد گرفته باشد، استرس و نگرانی او کمتر خواهد بود و الحمدلله با توجه به اینکه ما در دانشکده دندانپزشکی مشهد آموزش‌ها و به خصوص کارهای عملی بسیار خوبی داشتیم، بنده وارد میدان شدم و بیمار را درمان کردم. به یاد دارم که وقتی آبسه را برای اولین بار بدون حضور استاد شکافتم گویی که خداوند تمام احساس خوب خود را به سمت من روانه کرده و در آنجا متوجه شدم که کیفیت آموزش عملی دانشکده‌ها تا چه حد می‌تواند مهم باشد. دانشجویان امروز هم باید توجه داشته باشند که کاری را که در دانشکده بر عهده آنها می‌گذارند، خوب یاد بگیرند تا بتوانند خیلی زود به اوضاع مسلط شوند و در شرایط کاری آینده دچار احساس ناتوانی و اضطراب نشوند.

وب دا: خاطره‌ای از درمان مجروحین هم دارید؟

بله... در منطقه‌ای که ما حضور داشتیم، منطقه نخلستان نام داشت؛ در نزدیکی مرز مهران که منطقه مرزی بین ایران و عراق است و جنگ سنگینی در آنجا در جریان بود. منطقه نخلستان در واقع منطقه کشتار و از بین رفتن پاسداران ما بود و تعداد انبوهی از پاسداران در آنجا شهید شدند. یکی از همین پاسداران در آنجا ترکشی کوچک به قسمت شریان لویال فوقانی اش اصابت کرده بود و وقتی او را به ما رساندند، خون بیمار اصطلاحا جت دار شده بود، کاری که بنده بلافاصله انجام دادم این بود که یک انگشت را زیر لب و یک انگشت را روی لب بیمار گذاشتم و حدود ۵ تا ده دقیقه نگه داشتم که خوشبختانه خونریزی بند آمد و بعد هم به بیمار سرم زده شد و نجات پیدا کرد. اگر من در دانشکده به اندازه کافی آموزش ندیده بودم بیمار من قطعاً چند دقیقه بعد شهید می‌شد. همینطور این آموزش را اگر نیروهای خط مقدم جبهه داشتند و موضع ترکش بیمار را فقط به مدت ۱۰ دقیقه فشار می‌دادند، خون بند می‌آمد. ( به طور کلی در هر جایی که رگ یا شریان بریده می‌شود شما می‌توانید با فشار و تامپوناد  جلوی خونریزی را بگیرید مثلاً جایی تصادف شده و بیمار در حال خونریزی است در اینجا شما می‌توانید با این فن جلوی خونریزی فرد را بگیرید).

وب دا: در چه سالی به دانشکده مشهد برگشتید؟

در سال 1361 در دانشکده مشهد مشغول به کار شدم، خوشبختانه فضای همدلی در دانشکده بین اساتید حاکم بود ، اما به لحاظ امکانات بسیار در مضیقه بودیم ، کتاب‌های رفرنس هم وجود نداشت و ما با یک سری کپی‌ها درس می‌خواندیم. اما خوشبختانه همین متن‌های کپی شده در کنار آموزش‌های خوب اساتید سبب شد که دانشجویان زبده‌ای از دانشکده فارغ التحصیل شوند. ما همکارانی داشتیم که در دو شهر فعالیت مطب داشتند و کارشان آنقدر خوب و مطلوب بود که هر روز بر تعداد مراجعه کنندگان آنها اضافه می‌شد. اما امروز خوشبختانه دانشجویان ما در هر رشته‌ای چندین رفرنس دارند و باید قدر این روزها را بدانند و نهایت بهره‌وری را داشته باشند، واقعاً حیف است که این موقعیت‌ها را از دست بدهند.

وب دا: آیا از همان ابتدا وارد بخش جراحی شدید؟

بله از همان ابتدا وارد بخش جراحی شدم، البته در زمان دانشجویی خانم دکتر رکنی در بخش پروتز بسیار تمایل داشتند که من به بخش ایشان بروم. تراش فیکس را هم آنقدر خوب انجام می‌دادم که آقای دکتر معینی از اساتیدی که در آن زمان تازه از آمریکا به دانشکده آمده بودند، وقتی تراش‌های من را دیدند گفتند از این به بعد هر وقت تراش فیکس داشتی من را صدا کن تا آن را ببینم و در واقع کار من به حدی مطلوب بود که ایشان مشتاق بودند آن را ببینند. ( یکی از مهم‌ترین کارهای قاب گذاشتن دندان، همین تراش است و کسی که بتواند همین تراش را به خوبی انجام دهد، در واقع ۷۰ تا ۸۰ درصد کار قاب دندان را به خوبی انجام داده است.

وب دا: در آن زمان مردم بیشتر دندان‌ها را می‌کشیدند تا اینکه بخواهند اقدامات ترمیمی و درمانی برای آن انجام دهند نظر شما هم همین است؟

بله... اکثر مردم در آن زمان برای کشیدن دندان می‌آمدند و ما مراجعین فراوانی داشتیم. به طوری که دانشجویان ما پس از فارغ التحصیلی اغلب کشیدن دندان را به طور مسلط و موفق انجام می‌دادند و در واقع در طول این سال‌ها مردم به این درک رسیده‌اند که دندان‌ها را نباید بلافاصله بکشند و تا حد ممکن ترمیم کنند.

وب دا: دوره تخصص را در چه سالی به پایان رساندید؟

من دوره تخصص را به اتمام نرساندم، در واقع سال ۱۳۷۲ که برای آزمون تخصص باید به تهران می‌رفتم این کار را نکردم و تحصیلم ناتمام ماند.

وب دا: در چه سالی بازنشسته شدید؟

من در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۸۹ بازنشسته شدم.

وب دا: وضعیت مراجعه بیماران به دانشکده دندان در آن زمان چطور بود؟

در آن زمان هر بخش مراجعه کننده‌های خود را داشت و نوبت داده می‌شد، تا پس از مراجعه بیمار اقدامات درمانی لازم انجام شود. دانشکده مشهد به لحاظ امکانات نسبت به سایر دانشکده‌های کشور از امکانات مطلوبی برخوردار بود. من از معدود افرادی هستم که در بین هم دوره‌ی‌های خود مطب زدم و به دلیل اینکه دوست داشتم بیشتر در دانشکده مشغول به کار باشم ترجیح می‌دادم بیشتر در این فضا باشم، اما در عین حال از سال ۱۳۶۷ مشغول به کار در مطب نیز شدم.

وب‌دا: با توجه به شخصیت اخلاق مدار شما و ارتباط مطلوبی که با مردم دارید، چه شاخصه‌هایی را در این اصل اخلاق مداری مهم می‌دانید؟

البته در این زمینه نکات مهم زیاد است اما در زمانی که ما وارد دانشکده دندانپزشکی شدیم برای اینکه روش تدریس را بیاموزیم اساتید پیشکسوت ما که در سر کلاس حاضر می‌شدند، معمولاً بقیه افرادی هم که تازه وارد دانشکده شده بودند این وظیفه را داشتند که درس استاد را گوش کنند. به نظر بنده این راهکار خوبی برای آموزش فرد جدیدی بود که تازه به گروه وارد شده بود و می‌بایست روش تدریس اساتید مختلف را مقایسه می‌کرد و یاد می‌گرفت.

نکته مهم دیگر اینکه اساتید ما در بخش جراحی بیماران را معاینه می‌کردند و آنها را به دانشجویان مختلف می‌سپردند. به خاطر دارم که یک روز خانم پیرزنی را آوردند که سن بالایی داشتند و وقتی استاد از ایشان سوال کردند که مشکل تان چیست؟ گفتند همه وجودم درد دارد. دکتر پرسیدند که چه مدت است این دردها را دارند پیرزن گفت خیلی وقت است. آقای دکتر برگشتند و به همسر بیمار گفتند،همسرتان که می‌گوید درد دارم به او توجه کن و بیشتر احوالپرس او باش. همسر پیرزن گفت: آقای دکتر همسر من دردی ندارد،پیرزن ا لحن اعتراض گفت آیا تو بهتر می‌توانی بفهمی یا آقای دکتر در اینجا همه دانشجویان به خنده افتادند و دکتر به همسر پیرزن گفت: مقدار بیشتر مراقب همسرت باش. در واقع اساتید ما غیر از درمان جسم درمان روح هم می‌کردند و مردمداری را به افراد می‌آموختند‌ این نکات آموزش‌های عملی است که دانشجویان باید ببینند و بیاموزند. معمولاً بیمارانی هم که به دانشکده می‌آمدند معمولا با یک اطمینان خاطر همراه بود ر خلاف این شرایط حاضر که مردم فکر می‌کنند زیر دست دانشجویان باید درمان شوند و نگران هستند، در حالی که زمان ما اینطور نبود.

وب‌دا: در چه سالی ازدواج کردید؟

 تیر ماه ۱۳۵۷ قبل از وقوع انقلاب اسلامی ازدواج کردم، همسرم فارغ التحصیل ادبیات هستند و سال ها در مدرسه عالی شهید مطهری تدریس می‌کردند. کادر بسیار خوبی در آنجا وجود داشت و ارتباط تنگاتنگی بین خانواده ما و همکاران همسرم وجود داشت؛  همینطور بین فرزندان ما. در این مدرسه آموزش‌ها ، آموزش‌های عملی زندگی است و خانواده ما به حمدالله از این بابت بهره‌های زیادی برده است.

وب‌دا: چه توصیه‌ای به دانشجویانی دارید که فکر می‌کنند مشکلات اقتصادی مانع از ازدواج دانشجویی است؟

بنده زمانیکه در این دانشکده مشغول به کار بودم، پسرم دانشجوی دندانپزشکی بود و به من اعلام کرد که زمان ازدواجش رسیده و از ما درخواست کرد که زمینه را برای او فراهم کنیم، ما هم اقدام کردیم. با توجه به اینکه قرآن می‌فرماید: یکی از روش‌های افزایش روزی ازدواج کردن است، اگر با همین اعتقاد به سراغ ازدواج برویم، خداوند هم کمک می‌کند و در واقع ازدواج راه گشایش است.

وب دا: حاصل این ازدواج چند فرزند است؟

چهار فرزند داشتم که یکی از آنها به رحمت خدا رفت. فرزند اولم فارغ التحصیل کامپیوتر و در سازمان تنظیم مقررات مشغول به کار است، پسر دومم متولد مهندسی عمران از دانشگاه فردوسی مشهد بودند و مدرک دکترای عمران را از ایتالیا گرفتند و در سال ۱۳۹۷ به رحمت خداوند رفتند. فرزند سوم دخترم هستند که بحمدالله از افراد نخبه زمان خود بودند و در مدرسه عالی شهید مطهری تحصیل کردند، ایشان جزو افراد برتر کنکور بودند و فرزند آخر هم دکتر حسن ملا حسنی که فارغ التحصیل همین دانشکده هستند و متخصص رشته ترمیمی و زیبایی و در حال حاضر در همین دانشکده مشغول به کار شده اند.

وب دا: برای ازدواج‌های دانشجویی چه توصیه‌ای به دانشجویان دارید؟

ما در زمانی که در دانشکده تدریس می‌کردیم، معمولا ارتباطاتی با دانشجویان داشتیم و از حال و روز آنها مطلع می‌شدیم و از آنجا که برخی از این افراد در سال آخر ازدواج کرده بودند نیاز به کار داشتند، تا هزینه‌هاشان را تامین کنند، اساتید اگر با این‌ دانشجویان ارتباط بگیرند؛ به ویژه در سال‌های آخر تحصیل و از آنها حمایت کنند، خدمت بسیار بزرگی به آنها خواهند داشت. اما در مورد ازدواج باید بگویم که هر زمان فرد احساس کرد به ازدواج نیاز دارد باید اقدام کند و قطعا خداوند هم کمک خواهد کرد و مقدمات آن را فراهم می‌کند، من و همسرم در زمان ازدواج هیچ امکاناتی نداشتیم، اما خداوند لطف کرد و به ما همه چیز داد.

وب دا: در حال حاضر چه می‌کنید؟

هم اکنون در مطب شخصی، روزهای شنبه، یکشنبه ، سه‌شنبه و چهارشنبه مشغول به کار هستم. در گذشته بیشتر مطالعه می‌کردم و اکنون به دلیل وضعیت جسمی خیلی این کار برایم مقدور نیست. با توجه به اینکه در روستا پرورش یافتم، خیلی علاقمندم به بودن در روستا و طبیعت و از جمله تفریحات من این است که روزهای آخر هفته را به شاهرود بروم و با برادرانم و فرزندان آنها در طبیعت باشم. از ۳۰ سال پیش گاوداری را تاسیس کردم که علی رغم رشد خوب آن و اشتغال به کار چند نفر به واسطه این کار، فشاری به دامداران طی دو، سه سال گذشته وارد و دامداری تعطیل شد.

وب دا: در حوزه فعالیت‌های علمی و پژوهشی خود چه آثار شاخصی داشته‌اید؟

من در روش تدریس خودم آموختم که اساتید می‌توانند در مناسبت‌ها ۵ تا ۱۰ دقیقه اول کلاس خود را در خصوص موضوعات مرتبط با مناسبت ها صحبت کنند، بنده این روش را داشتم و حتی اسلایدهایی را فراهم کرده بودم و بازخورد مطلوب آنها را هم از دانشجویان گرفتم؛ وقتی که عنوان می‌کردند، این صحبت‌های شما برای ما بسیار آموزنده بوده است. این یکی از روش‌هایی است که به نظر من می‌تواند برای اساتید کارگشا باشد.

همچنین از همان زمان دانشجویی فرد می‌تواند شیوه و مسیر زندگی خود را پایه‌ریزی کند، به خاطر دارم که از همان زمان دانشجویی سعی می‌کردم کار تمیزی را انجام دهم. به عنوان مثال من در زمان دانشجویی آرتیکلاتوری را باید می‌ساختم که دندان‌ها روی آن چیده می‌شد و این آرتیکلاتور را چنان تراش می‌دادم که جلوه بسیار زیبایی داشت.

وب دا: ویژگی های یک استاد موفق از نگاه شما چیست؟

البته، اساتید با هم خیلی متفاوت هستند. گاهی یک استاد که از یک گروه آموزشی می‌رود ممکن است بخش او ( اصطلاحاً ) بخوابد. اما استادی هم وجود دارد که وقتی گروه را ترک می‌کند، دانشجویانی را تربیت کرده که از خود او هم بهتر کار می‌کنند. این روش به ویژه در بین علما مرسوم است و ما اساتیدی مثل مرحوم نائینی را داشته‌ایم که حداقل ۲۰ مجتهد تراز اول را تربیت کرده بودند و پس از فوت ایشان در واقع جای ایشان را پر می‌کردند. همچنین اساتید و دانشجویان باید بدانند که می‌توانند از همکار خود، بیمار خود یا دانشجویی که دوست آن‌هاست چیزهایی را یاد بگیرند .


IMAGE

شعار سال 1403 : جهش تولید با مشارکت مردم

تاریخ بروز رسانی :

دوشنبه, ۲۴ دی ۱۴۰۳