گفتگو با پرستار پيشكسوت مجتمع، آموزشي، پژوهشي و درماني امام رضا(ع)

45.jpg - 61.89 kBعشق و ایثار، رکن اصلی حرفه پرستاری است/  در ایام کرونا، به حدی مرگ را نزدیک می دیدیم که وصیت نامه ها را نوشته بودیم

طيبه دنياداری، متولد 1349 در شهر زاهدان و دارای مدرک کارشناس پرستاری از دانشگاه این شهر، از جمله پرستاران خدوم و با تجربه‌ی بیمارستان امام رضا(ع) است که پس از عمری خدمت خالصانه در حرفه پرستاری، به تازگی به جرگه‌ی بازنشستگان این حرفه‌ی شریف پیوسته و از رهگذر ایام سپری شده، خاطرات تلخ و شیرین بسیاری را در کوله بار تجربه های خود دارد.

این بانوی پیشکسوت در عرصه‌ی پرستاری، که دوران تحصیل در مدرسه و تحصیلات عالیه در مقطع کارشناسی را طی دهه های 60 و اوایل 70 در زادگاه خود شهر زاهدان گذرانده، پس از فارغ التحصیلی در سال 1372 دوره طرح خود را در بيمارستان خاتم الانبياء(ص) زاهدان آغاز می کند و به دلیل نیاز دانشگاه علوم پزشکی زاهدان به کارشناس پرستاری پس از اتمام طرح در همین دانشگاه کار خود را ادامه می دهد.

فعالیت های کاری و تحصیلی بانو دنیاداری، در همین سطح باقی نمی ماند و پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته مديريت منابع انسانی از دانشگاه آزاد مشهد، او وارد فضای NGO ها می شود تا با توجه به اشرافی که به موضوع محرومیت ها در مناطق مختلف شهر زاهدان دارد، بتواند به مردمان زادگاه خود کمک کند و در همین راستا مقدمات تأسيس انجمن پرستاری را در سیستان و بلوچستان فراهم می کند.

 این پرستار پیشکسوت مجتمع آموزشی، پژوهشی و درمانی امام رضا(ع)، که تاکنون در سه دوره انجمن پرستاری، عضو هيأت رئيسه و دو دوره عضو هيأت رئيسه نظام پرستاری بوده در گفتگو با وبدا پیرامون فعالیت های کاری خود در طول سال های خدمت در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان و سپس دانشگاه علوم پزشکی مشهد می گوید: " کار حرفه ای من در رشته پرستاری، با فعالیت در یکی از بیمارستان های زاهدان و براساس نظر مترون بخش، در قسمت جراحی اطفال آغاز شد و همزمان با این کار در حوزه آموزش با دانشکده پرستاری در راستای تربيت دانشجو همکاری داشتم و در واقع مربي داخل بيمارستانی دانشجويان در بخش جراحی  CCU قلب اطفال بودم.

در آن زمان با نامه ای از سوی وزارتخانه، مراکز بهداشت در  بيمارستان ها راه اندازی شد و از هر بيمارستان باید يک نفر معرفي می گردید، که من هم از بيمارستان خاتم الانبيا(ص) زاهدان معرفی شدم و در نهايت، واحد بهداشت بيمارستان خاتم را در سال 1373 راه اندازی کرديم .در ادامه‌ی  فعاليت هاي پرستاري، سوپرواريزر بخش شدم؛ مسئولیتی سنگین که البته شيرينی های خاص خود را هم داشت. همچنین در این دوران سرپرستاري ICU زنان بيمارستان خاتم (ص)، سرپرستاری بخش های داخلی و CCU این مرکز درمانی و نيز در  بیمارستان خاتم (ص)، مسئولیت آموزش کل پرسنل بخش مراقبت های ويژه استان را به عهده داشتم.  

در سال 1390 طبق پيشنهاد رياست بيمارستان خاتم (ص)، سرپرستار اورژانس این بيمارستان شدم. با توجه به این موضوع که اورژانس بیمارستان خاتم (ص) به عنوان مرکز ترومای استان فعالیت می کرد و نیز با شرايطی که شهر زاهدان در وقوع عملیات های تروریستی گاه و بیگاه داشت، کار ما بسیار سخت و پر حجم بود. متاسفانه چندين عمليات تروريستي در همان زمان مسوولیت من رخ داد و حضور حادثه دیدگان در بیمارستان را به کرّات تجربه کردم و خوشبختانه با تيم درمانی که کار می کردم موفق شديم موقعيت های اضطراري را مديريت كنيم. از جمله این عملیات های تروریستی، عمليات تروريستي مسجد اميرالمؤمنين(ع)، مسجد جامع و اتوبوس حامل نيروهای سپاه بود که تجربه بسیار سختی بود، اما از اينکه توانستم به همراه تيم درمان خدمت رسانی مطلوبی ارائه کنم بسيار خرسند بودم.

 بانو دنیاداری در سال 1393 به دليل برخی مسائل خانوادگی به همراه خانواده به مشهد مهاجرت می کند و مسئولیت سرپرستاری در بخش CCUبيمارستان امام رضا(ع) و همچنین مسئولیت بخش قلب يک و CCU1 را عهده دار می شود، در دوران کرونا هم به عنوان سرپرستار بخش کوويد19 به فعالیت خود ادامه می دهد.

 پرستار پیشکسوت بیمارستان امام رضا(ع) با بیان اینکه زحمات پرستاران در دروان کرونا خالصانه و ایثارگرانه بود می افزاید: " ما در آن روزها وصيت نامه های خود را نوشته بوديم و در بخش کووید19 با امکانات کم تجهيزاتی و حجم بالای بيماران خالصانه و در راستاي نجات جان هم وطنان در بخش ها حاضر میشدیم، در واقع پرستاران ما در این دوران مانند خط مقدم زمان جنگ عمل می کردند.

این پرستار بازنشسته، در خصوص ماهیت رشته پرستاری و شرایط ورود به آن می گوید: " برای کسی که وارد اين رشته می شود داشتن عشق و علم بسيار مهم است. يك پرستار بايد ايثار را ياد داشته  و به حرفه اش عشق بورزد و بدون هيچ چشمداشتی در اين عرصه فعالیت کند و تحت هيچ شرايطي، نبايد مسائل مادی را در آن دخیل کند. ايثار و عشق در حرفه پرستاری ركن اصلي فعاليت است. طبق سخن بزرگان شغل پرستاري در رديف عبادت قرار می گيرد و آنها يک شب پرستاری را با سال ها عبادت مقايسه کرده اند.

بانو دنیاداری عملکرد پرستاران در دوران کرونا را گواهی بر این موضوع می داند و معتقد است که حضور يک پرستار بر بالين بيمار در شرایط سختی مانند کرونا قوت قلبی برای بیمار بود و این ایثارگری را نمی توان با هيچ چيز دیگری مقايسه کرد و در این باره می گوید: " پرستاری يک هنر است. اگرعلم به پرستاری باشد بقيه آن هنر ارتباط است و هنر ارتباطات بزرگترين هنری است که يک پرستار بايد از آن برخوردار باشد و شخصاً معتقدم که هنر و علم در کناريكديگر و مکمل هم هستند.

این پرستار پیشکسوت ادامه می دهد: "از زمانی که وارد رشته  پرستاري شدم، سعی کردم که  مهارت هايم را ارتقاء داده و به دنبال ایجاد انگيزه مضاعف به پرستاران و تغيير ديدگاه های عموم نسبت به اين رشته و معرفی هرچه بهتر آن به مردم بودم. با بهتر شدن حال بيماران، احساس شادی و شعف داشتم و همين امر باعث شد که در کار خودم بهترين بوده و بهبودی بيماران برای من يک ملاک محسوب مي شد.

بانو دنیا داری، قدردان زحمات والدین و همسرش در پیشرفت های تحصیلی و کاری نیز هست و در این باره می گوید: " پدر و مادرم بهترين مشوق های من بودند و از همان ابتدا به پشتوانه و حمایت آنها به موفقيت های زيادی دست يافته ام. سپس همسرم که با قبول شغلم در کنار من ايستاد و در هر شرايطی، پشنوانه من  در مسیر موفقيت هايم بود.

 این بانوی پرستار خاطرات تلخ و شیرین زیادی از دوران حرفه ای و کار پرستاری خو دارد که در رابطه با آن می گوید: " یک روز صبح در مسير رسيدن به بيمارستان در زاهدان، با صدای انفجاری مواجه شدم که طی آن اتوبوس حامل نيروهای سپاه در یک حمله تروریستی منفجر شد. بیماران سریعاً به بیمارستان خاتم(ص) منتقل شدند. در اتاق احياء مجروحی بود که دراين حمله تروريستی دست و پاهای او قطع شده و با هر تنفس از قفسه سينه او خون به بيرون پخش می شد و ما موفق به کنترل خونريزي دست و پای او شديم، اما به علت شدت جراحات بعد از يک هفته بستری به درجه رفيع شهادت رسيد. اين جوان، شهيد شهرکی نام داشت و همسر این شهيد عزیز به من گفت: همان روز حادثه آرزوی شهادت کرده بود و رفتن او به بيرون از منزل برایم يک حس غريب و تلخ داشت.

همچنین از خاطرات شيرين خدمتم اين است، که  پیرزن بيماری در بخش CCU بستری بود كه اهل يکی از روستاهای اطراف بود. اين خانم يک شال دست دوز كه خودش دوخته بود را بر سر داشت و متوجه شد که من از آن شال خوشم آمده، به همین دلیل به من گفت بعد از ترخيص برايت شالی مثل همین مي دوزم. شش ماه بعد دختر آن خانم به بیمارستان ما آمد و به من هديه ای داد که مادرش فرستاده بود. این هدیه پيرزن در زمانی به دست من رسید که وي فوت کرده بود، اما دخترش گفت: من خواب ديدم که مادرم سفارش کرد اين شال را برایتان بياورم و از شما خواست که بابت تمامی زحمات دوران بیماری  او را حلال کنيد و من هم امانتی و پيغام  مادرم را به شما رساندم. اين اتفاق من را هم خوشحال و هم ناراحت کرد .

بانو دنیاداری به خاطره شيرين خود در دوران كرونا نیز اشاره کرده و می گوید: " در روزهای همه گیری کرونا خانمی حدودا 75 ساله که همسرش دچار کرونا شده بود و در بخش بستری بود، با بی تابی به بیمارستان آمد و وقتی همسر خود را بهبود یافته از کرونا دید  از شدت خوشحالی من را در آغوش کشيد و پس از طی کردن دوره درمان، همسر این خانم سالمند، با حال خوب از بيمارستان ترخيص شد. بنابراین من وقتي مشاهده می کردم، همراهان و یا خود بيماران با حال خوب ترخيص می شوند، در آن لحظات، بسيار احساس لذت بخشی داشتم. در دوران کرونا قبل از ورودم به بيمارستان روبروی حرم مطهر می ایستادم و زيارت نامه ای می خواندم تا اين بيماری از کره خاکی حذف شود و خداوند به ما توانايي دهد که بتوانيم با اين شرايط مبارزه کنيم .

این پرستار پیشکسوت می افزاید : " من همواره پرستاران را با لفظ مادر صدا می زنم و به فرزندان عزیزم توصيه می کنم که اين رشته را با عشق دنبال کنند؛ چرا که مردم به اين عشق نياز دارند و بايد در وطن خود بمانيد، چون اين وطن باعث رشد ما شده  و بايد در اين وطن ماند و به هم ميهنان خود خدمت کرد. بسياري ازمردم ايران ما، نياز به از خودگذشتگی شما پرستاران داشته و اين پيمانه عمر باخوشی و ناخوشی تمام می شود، وقتی به گذشته خود نگاه کرديد بتوانيد احساس لذت کنید که توانستید برای مردم خود مفيد باشيد. به جوانان عزيز هم میگویم که شما هر چند می توانيد از موقعيت ديگر کشورها استفاده کنيد، اما با وجدان خود به آن فکر کنید که از امکانات اين کشور استفاه کرده ايد و در اکنون زمان ثمردهی شماست و باید در اين کشور بمانيد و به مرز و بوم خود خدمت کنید و قطعاً لذتش را در اتمام کار خواهيد برد و خيرش را هم در دنيا و آخرت خواهيد ديد.

بانو دنیاداری که این روزها را دور از فضای کار می گذراند در خصوص حال و هوای خود در این ایام هم می گوید: "حس و حال بازنشستگی، حس و حال غريبی است، يک حس ارتقاء پيدا کردن است که با طی کردن يک مقطع وارد مقطع بالاتر از زندگی می شويد. در زمان بازنشستگی هم ياد می گيريم و ياد می دهيم؛ در اين دوران يک فرد می تواند تجربيات خود را به ديگران و به نسل آينده منتقل واحساس مفيد بودن كند.

وی سخنی هم با مسوولان کشور دارد، با این مضمون: " حفظ کردن جوان ها از ابعاد مختلف روحی، جسمانی، شغلي و اميدوارکردن آنها به زندگی بسیار مهم است. جامعه بايد برای اين مسئله تدابيری بينديشد و از تمام پتانسيل های جوانان به نحو احسن استفاه کند، ما نياز به سياست گذاری خيلی دقيقی داریم و بايد آينده نگری کنیم، چرا که اگر اين پتانسيل حفظ نشود، ضربات آن به بدنه جامعه وارد خواهد شد، بنابراین بايدجوانان را دريابيم و از آنان غافل نشویم.

 


IMAGE

شعار سال 1403 : جهش تولید با مشارکت مردم

تاریخ بروز رسانی :

چهارشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۳