پای صحبت تنها بانوی فلوشیپ اورولوژی در استان های خراسان
- بازدید: 720
برای بانوان سرزمینم/ ایستاده در تنهایی/ تنها سرباز(مجاهد) میدان/ همیشه پای یک انسان در میان است
از بازی ها و نقاشی های کودکانه تا انشاهای دوران دبستان، فکر و ذکرش فقط پزشکی بود و بس. به قول خودش پزشکی را زندگی می کرد؛ آنقدر که نه فقط رشته دانشگاهی بلکه گویا تخصصش را هم در همان چهارپنج سالگی انتخاب کرده بود؛ آنجا که وقتی دید پدر از درد سنگ کلیه به خود می پیچد، فورا سمتش دوید و گفت: "غصه نخور بابا خودم دکتر کلیه می شوم خوبت می کنم" و حالا بعد از چهل سال با افتخار در جایگاه تنها بانوی فوق تخصص اورولوژی در استان های خراسان مشغول خدمت در دانشگاه علوم پزشکی مشهد است. دکتر ژیلا شیخی، فلوشیپ جراحی کلیه و مجاری ادراری، عضو هیات علمی و استادیار دانشگاه، در ادامه از فراز و فرودهای این مسیر می گوید.
علاقه ای که انتها نداشت
دکتر شیخی حدود یک سال مانده به پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان دومین فرزند خانواده ای فرهنگی در شهر پدری اش، گنبد متولد شد اما دو سال بعد والدین تصمیم گرفتند برای همیشه به موطن مادری او یعنی خراسان رضوی نقل مکان کنند. حالا علاوه بر علاقه ذاتی خودش به حرفه پزشکی و تشویق والدین، زمینه محیطی هم فراهم شده بود تا وارد این رشته شود؛ «پزشکی را دوست داشتم و به همه می گفتم دوست دارم دکتر شوم. کمک به بیماران برایم مهم بود هم اینکه بدانم در بدن انسان چه خبر است و اعضای بدن چگونه کار می کنند؟ وقتی اولین بار ست پزشکی اسباب بازی وارد بازار شد بلافاصله از پدرو مادرم خواستم برایم تهیه کنند و دکتربازی جذاب ترین سرگرمی من و دوستانم بود. از طرفی به خراسان رضوی که آمدیم، اقوام مادری ام اغلب در رشته های مختلف پزشکی درس می خواندند یا مشغول کاربودند و این عشق و علاقه ام به پزشکی را چند برابر می کرد. والدین هم ما را در مدارس خوب ثبت نام می کردند و جز درس خواندن انتظاری از ما نداشتند.»
هم کنکور هم زندگی/ اصلا به قبول نشدن فکر نمی کردم
همیشه شاگرد اول کلاس یا مدرسه بود و در آزمون مدارس نمونه دولتی هم جزو نفرات اول؛ در عین حال که چه دوران راهنمایی و چه دبیرستان و کنکور، همه چیز زندگی را سر جایش داشت؛ از تفریح و استراحت تا مهمانی و...؛ «معمولا سر کلاس با تمرکز کامل درس را یاد می گرفتم به همین خاطر برای امتحانات یا کنکور مشکلی نداشتم که همه چیز را تعطیل کنم و صبح تا شب درس بخوانم. برای کنکور حداکثر روزی 10ساعت مطالعه داشتم و بقیه روز را با تفریح و استراحت می گذراندم. کلاس کنکور هم نرفتم چون نیازی نداشتم و دلیلی نداشت کلاس اضافی بروم. اصلا به قبول نشدن در رشته پزشکی فکر نمی کردم، باید می شد و بالاخره شد؛ آن هم اولین انتخابم در فرم که دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود. رتبه ام سه رقمی شد و می توانستم رشته دندانپزشکی را هم که آن روزها روی بورس و مورد سفارش اطرافیان بود، قبول شوم ولی به دلیل علاقه ام، پزشکی را ترجیح دادم».
برکت ازدواج دانشجویی
این بانوی موفق در کنار تحصیل علم و دانش، از تشکیل خانواده هم غافل نماند و در 24 سالگی به این رسالت خطیر جامه عمل پوشاند؛ «می خواستم بعد از اتمام دوره عمومی ازدواج کنم اما با تشویق و ترغیب اطرافیان، زودتر اتفاق افتاد و سال پنجم پزشکی با همسرم که پزشک عمومی بود، ازدواج کردم که نه تنها ادامه تحصیلم با چالشی مواجه نشد بلکه با کمک و پشتیبانی همدیگر بهتر از قبل پیش رفتیم. یادم نمی رود برای همه کارهای مراسم عروسی تنها دو روز مرخصی داشتم و تا آخرین لحظات کشیک بخش جراحی بودم که گرچه سخت ولی شیرین گذشت».
آغاز خدمت، با طعم مشقت
سال های 82 تا 84 دوره طرح پزشکی عمومی را در مرکز بهداشت امام حسن(ع) قاسم اباد(مشهد) گذراند. حضورش در آنجا همزمان با افتتاح ساختمان جدید بود و به عنوان مسئول مرکز، اقداماتی همچون واکسیناسیون سراسریMMR بچه ها در کمتر از یک ماه و درمان بیماری های واگیر (مانند سل) را با جدیت پیگیری کرد. همین ایام بود که دوره تخصص همسرش در رشته اطفال به پایان رسید و برای طی طرح تخصص او، مهرماه 85 همراه یکدیگر راهی گرمه جاجرم در خراسان شمالی شدند. دکتر شیخی از آن روزها اینگونه یاد می کند: «همه وسایلمان دو چمدان بود و یک کارتن کتاب که برده بودم برای تخصص بخوانم، محل سکونتمان هم پانسیونی نوساز در بیابانی میان گرمه و جاجرم که شب ها از حضور شغال ها در امان نبود؛ آب لوله کشی از بس شور بود نمی توانستیم استفاده کنیم و با آب معدنی سر می کردیم. کمی بعد هم که با حمله عجیب ملخ ها مواجه شدیم اما سخت نمی گرفتیم و می گذشت.»
بین همه این ها تنها چیزی که هنوز خاطرش را تلخ می کند و بغض در گلویش می نشاند، از دست دادن اولین فرزندانشان است؛ «ایام نوروز 86 در حالی که باردار بودم، به دلیل کمبود پزشک و نیاز مردم، ناگزیر از ویزیت روزانه بیش از 80 بیمار بودم که این حجم سنگین، روز 14 فروردین کار خودش را کرد و جنین سه ماهه ام سقط شد. بار دوم هم استرس آزمون بورد تخصص، موجب زایمان زودرس شد که نوزاد چند روز بعد از دنیا رفت اما بعد از آن، هم برای بورد تخصص به عنوان تنها رزیدنت خانم قبول شدم و هم در دهه 90 ، خدا دو فرزند دختر و پسر به ما هدیه داد».
تخصص پرماجرا/ جای خالی بانوان اورولوژیست
با این حال پذیرش در آزمون تخصص، تازه آغازی بود برای یک مسیر پرچالش چراکه دکتر شیخی دست گذاشته بود روی یک رشته کم اقبال از سوی پزشکان خانم یا بهتر بگوییم بی اقبال؛ زیرا پیش از او دست کم در استان های خراسان کسی جسارت ورود به این رشته را نداشت؛ خودش در توضیح چرایی این انتخاب می گوید: «وقتی پزشک خانواده شدم از نزدیک نیاز بانوان به وجود یک اورولوژیست خانم را شاهد بودم و اینکه برخی به خاطر این معضل، جان خود را از دست می دهند چرا که حاضر به مراجعه به پزشک آقا نیستند. برخی هم به همین علت، درمانشان به تاخیر می افتد و بیماری شان تشدید می شود تا جایی که دیگر حتی اگر راضی به درمان توسط پزشک آقا هم باشند، کاری از کسی ساخته نیست. از طرفی در صورت ادامه حیات هم، کیفیت زندگی بیمار تحت تاثیر قرار گرفته و دچار تبعات خانوادگی و روانی و اجتماعی می شود. این شد که تصمیم گرفتم با وجود همه دشواری های پیش رو در اورولوژی زنان، این رشته را انتخاب کنم و پیش روم».
چالش های اولین بودن/ از باورنداشتن تا پیشنهاد جراحی و نمایندگی/ خانم ها به درد این رشته نمیخورند
از چالش های اولین بودن که می پرسم، لبخند تلخی به چهره اش می نشیند و می گوید: «دوام آوردن در فضای مردانه این رشته، جسارت بالایی می طلبید؛ در دانشگاه علوم پزشکی مشهد، من تنها رزیدنت خانم اورولوژی بودم به همین خاطر آقایان فکر می کردند توان گذراندن این دوره را ندارم؛ می گفتند خانم ها اصلا به درد این رشته نمی خورند و از پسش برنمی آیند، بهتر است انصراف دهید. یا رزیدنت های موفق سال های بالا را نشان می دادند و می گفتند شما باید دو برابر این ها کار و تلاش کنی تا به سطحشان برسی! حتی یادم هست اواخر سال اول تخصص که در یک عمل پیوند کلیه حاضر شده بودم، استادم به چیف رزیدنت(نماینده ارشد رزیدنت ها) اعتراض کرد که چرا یک خانم را تنها برای این عمل در نظر گرفته است؟ می گفت من اعتقاد ندارم! اما وقتی عملکرد دقیق و حرفه ای مرا دید، نظرش تغییر کرد و بعد از آن همیشه ترجیح می داد برای پیوندها من رزیدنتش باشم. همچنین در آستانه سال چهارم تخصص که دیگر به عنوان یک جراح خوب و حاذق، جا افتاده بودم، پیشنهاد دادند چیف رزیدنت بخش اورولوژی شوم. با همه این ها، شرایط استادم در دانشگاه شهید بهشتی به عنوان اولین رزیدنت اورولوژی خانم در ایران، خیلی سخت تر از من بود؛ او که حالا جزو پنج اورولوژیست برتر خانم در جهان است، تعریف می کرد زمان کشیک او در اوایل رزیدنتی، برخی همکاران آقا آنقدر روی مردانه بودن این رشته تعصب داشتند که تلفن اتاقش را قطع می کردند تا باتوجه به نبودن تلفن همراه در آن زمان، از ویزیت بیماران جا بماند و اساتید عذرش را بخواهند. ولی امروز خوشبختانه نگرش ها تغییر کرده و می بینیم هر سال رزیدنت های خانم در این رشته حضور دارند و حتی گاهی در درمانگاه یا جراحی ها همه خانم هستیم.»
پذیرش در فوق تخصص به عنوان تنها بانوی اورولوژیست
دکتر شیخی پس از همه فراز و نشیب های دوره تخصص در مشهد، سال 90 برای انجام طرح تعهد، مجدد به همسرش در خراسان شمالی می پیوندد و سه سال دیگر در آنجا خدمت می کند؛ «باتوجه به اینکه همزمان با اتمام دوره تخصص، همسرم در ادامه طرح تخصصش در دانشگاه علوم پزشکی بجنورد، معاونت آموزش را برعهده داشت، ترجیح دادم هیئت علمی آنجا شوم که تا سال 93 ادامه داشت و مدت باقیمانده طرح تا سال 98 را هم در بیمارستان های ام البنین و شریعتی مشهد گذراندم. سال آخر طرح نیز در حالی در آزمون فوق تخصص(فلوشیپ) شرکت کردم و قبول شدم که در کل کشور فقط یک نفر خانم پذیرش داشت آن هم در تهران. به مدت یک سال دوره فوق تخصص را در بیمارستان لبافی نژاد تهران پشت سر گذاشتم. پس از آن به مشهد برگشتم و از اوایل سال 1400 عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم که با توجه به تعهد فعالیت تمام وقت در دانشگاه و علاقه ای که به فضای علمی دارم، ترجیح دادم مطب نداشته باشم.»
کارنامه علمی آموزشی/ اخلاق و وجدان؛ سرلوحه کار استاد و دانشجو
این بانوی خستگی ناپذیر که مسئولیت کمیته EBM و عضویت کمیته تخصصی ارولوژی شورای پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بجنورد، مشاوره شورای ارزیابی عملکرد علمی تخصصی بیمه سلامت خراسان شمالی و عضویت در کمیته تحقیقات اندوسکوپی بیمارستان قائم مشهد، حضور در ورکشاپ جراحی زنان در آلمان و دوره تخصصی نوار مثانه (پروفسور هاشم هاشم) را در کارنامه خود دارد و نویسنده دو کتاب "خلاصه ای بر سمیولوژی پزشکی" و "عفونت ادراری و روش صحیح نمونه گیری در کودکان" و بیش از 10 مقاله پیرامون موضوعات اورولوژی و جراحی کلیه و مجاری ادرار در نشریات داخلی و خارجی است، در کنار طبابت در کلینیک بیمارستان قائم، تاکنون بیش از هزار اینترن و دستیار اورولوژی را در دانشگاه های علوم پزشکی مشهد و بجنورد آموزش داده و همواره تلاش کرده مانند اساتید خود، الگوی رفتاری و کاری مناسبی باشد؛ «همیشه از دانشجویان می خواهم اخلاق و وجدان را سرلوحه کارشان قرار دهند و هر تصمیمی که می خواهند برای بیمار بگیرند، نه به عنوان یک غریبه بلکه به چشم خانواده و عزیزان
میانگین هوش پزشکی/ اگر واقعا علاقه دارید پزشکی بخوانید
او ضمن تاکید بر اهمیت یکسان هر سه حوزه آموزش، پژوهش و درمان و ضرورت ارتقای امکانات آموزشی و پژوهشی بیمارستان ها، معتقد است در گذشته ورود به پزشکی صرفا با رتبه های خوب میسر بود از این رو تعداد دانشجویان کمتر و آموزش هم بهتر و سختگیرانه بود ولی طی سال های اخیر، باوجود عدم ارتقای امکانات و زیرساخت های آموزشی، تعداد ورودی های پزشکی اعم از دوره عمومی و تخصص چند برابر شده است که علاوه کاهش فرصت های شغلی و اشتغال در نهایت، افت انگیزه آن ها را در پی داشته است؛ بر این اساس پیشنهاد می کند کسانی وارد این رشته شوند که واقعا به آن علاقه دارند و تا آخر می توانند پای کارش باشند نه اینکه صرف رتبه خوب یا اصرار خانواده این رشته را انتخاب کنند.
چالش های مادرانه
دکتر شیخی ورای همه مشغله های علمی و حرفه ای، همسر و مادر دو فرزند 12 و هفت ساله نیز هست و این کارش را سخت تر و البته ارزشمندتر می کند. از دغدغه های مادرانه اش طی این سال ها که می پرسم، پاسخ می دهد: «در مجموع خیلی تلاش کردم به بچه ها فشار نیاید ولو اینکه خودم بیشتر تحت فشار باشم؛ بانوان شاغل معمولا پرستار یا معلم خصوصی برای فرزندشان می گیرند اما من و همسرم سعی کردیم خودمان برای بچه ها وقت بگذاریم؛ هر چند در مواقعی، غیبتمان ناگزیر بود و آن ها را به والدینمان می سپردیم؛ مثل زمانی که دوره فوق تخصص قبول شدم و به تهران رفتم و فقط عصر چهارشنبه تا بامداد شنبه می توانستم کنار خانواده باشم. فراموش نمی کنم گاهی نیمه شب ها که بلیط برگشت به تهران داشتم، پسر دوساله ام از خواب می پرید و مرا رها نمی کرد ولی ناچار او را از خود جدا می کردم و در تمام مسیر و روزهایی که تهران بودم، آن صحنه جلوی چشمم بود و حواسم پیش بچه ها.»
راز تداوم و پیشرفت
او رمز پایداری و رشد و موفقیتش در تمام عرصه ها را افزون بر لطف الهی و آموزش و حمایت خوب اساتید، مرهون دو مولفه اراده و پشتکار و انجام درست کارها می داند و یاداور می شود: «اگرهدفمان را درست انتخاب کنیم و تحت هر شرایطی از آن دست نکشیم و با تمام وجود دنبال فرصت ها باشیم، مطمئنا کائنات کمکمان می کنند و مسیر باز می شود».