عضو هیات علمی جوان: اهمیت حیاتیِ رشته تخصصی بیماری های دهان و فک و صورت را پس از ورود به این رشته دریافتم
- بازدید: 1908
دکتر سمانه سالاری، متولد اسفند 1366 در شهرستان سربیشه(خراسان جنوبی )، عضو هیات علمی ( استادیار ) دانشگاه علوم پزشکی مشهد، یکی از چهره های جوان و فعال در حوزه های آموزش و درمان دانشکده دندانپزشکی مشهد است که از سال 1400 و پس از اتمام دوره دستیاری در رشته تخصصی بیماریهای دهان و دندان، فعالیت خود را به عنوان عضو هیات علمی طرح ضریب k در این مجموعه دانشگاهی آغاز نموده و هم اکنون به امر آموزش دانشجویان و درمان بیماران در دانشکده دندانپزشکی مشهد اهتمام دارد. در این مصاحبه که در راستای آشنایی هر چه بیشتر با اساتید هیات علمی جوان دانشگاه علوم پزشکی مشهد از سوی پایگاه خبری وبدا انجام شده، ضمن آشنایی با دکتر سمانه سالاری به عنوان یکی از متخصصین رشته بیماری های دهان و دندان، پیرامون اهمیت و کارکرد این رشته نیز توضیحاتی را خواهیم شنید:
وبدا: ضمن سپاس از فرصتی که برای این گفتگو اختصاص دادید، بفرمایید که دوران تحصیل در مدرسه و پس از آن تحصیل در دانشگاه را طی چه سالهایی و در کجا سپری کردید؟
من دوران ابتدایی و راهنمایی را در شهرستان سربیشه – درح ( خراسان جنوبی ) گذراندم و در دوران دبیرستان وارد مدرسه نمونه دولتی در شهر بیرجند شدم. پس از شرکت در کنکور سراسری سال 1385 در دانشکده دندانپزشکی مشهد پذیرفته شدم و مقطع عمومی دندانپزشکی را در سال 1391 به پایان رساندم و به زادگاهم برگشتم. در شهرستان سربیشه چند سالی مشغول طبابت بودم تا اینکه در سالهای ۹۶ -۹۷ تصمیم گرفتم ادامه تحصیل دهم و پس از شرکت در آزمون دستیاری، در رشته بیماریهای دهان وفک و صورت دانشکده دندانپزشکی مشهد پذیرفته شدم. تحصیل در دوره تخصص هم در سال ۱۴۰۰ به پایان رسید و پس ازشرکت در آزمون بورد تخصصی، با توجه به نیاز دانشکده دندانپزشکی مشهد در قالب طرح ضریب k مشغول به فعالیت شدم.
وبدا: با توجه به اینکه دوره دانشجویی و استادیاری را در این دانشکده گذراندهاید، ارزیابیتان از شرایط این مجموعه چیست؟
زمانی که ما در این دانشکده، دانشجوی عمومی بودیم همه چیز خوب و مطلوب به نظر می رسید و از لحاظ وسایل، امکانات، مواد دندانپزشکی، بیمار و ... همه چیز مناسب بود. تعداد دانشجویان در هر بخش، حدود ۱۰ نفر بود که از ابتدا تا انتهای ترم در آن بخش مستقر بودند و فضا هم متناسب با تعداد دانشجویان بود، در حال حاضر هرچند طبقه سوم نیز به ساختمان دانشکده اضافه شده و فضای آموزشی و امکانات توسعه یافته، اما با توجه به افزایشی که در تعداد دانشجویان اتفاق افتاده، نیاز به فضا و امکانات بیشتری احساس میشود.
موضوع دیگر کمبود اساتید نسبت به تعداد دانشجویان است؛ یعنی به نسبت دانشجویانی که در ورودیها اضافه شدند، بنظر میرسد عضو هیئت علمی به گروهها اضافه نشده و حتی در سال های اخیر تعدادی از اساتید در گروه ها بازنشسته نیزشده اند که این موضوع ممکن است به کیفیت آموزش هم لطمه وارد کند. از طرفی تمایل دانشجویان برای دوره رزیدنتی در برخی رشته ها مثل بیماری های دهان و آسیب شناسی کمتر شده و به عنوان مثال در بخشی که ما فعالیت داریم چند سالی است که جذب رزیدنت کاهش داشته است و این مورد هم میتواند در فرایند آموزش دانشجویان نقش داشته باشد.
وبدا: آیا از انتخاب رشته بیماریهای دهان ، فک و صورت و کار در این حوزه راضی هستید؟
واقعیت آن است که در همان ماه اول ورودم به دوره تخصص از انتخاب رشته بیماریهای دهان و دندان پشیمان شدم و قصد داشتم به شهرم برگردم، اما استاد عزیزم خانم دکتر دلاوریان با من صحبت کردند و پیشنهاد کردند که یک ترم در این رشته بمانم، تا شناخت بیشتری از آن پیدا کنم و در صورتی که پس از یک ترم همچنان قصد انصراف داشتم این تصمیم را عملی کنم و واقعاً همان یک ترم شناخت بسیار خوبی به من از این رشته داد و متوجه شدم که این تخصص تا چه حد مهم و کمک کننده در درمان بیماران است و در واقع درک همین اهمیت بود که مرا به رشته بیماریهای دهان و دندان علاقمند کرد و در این رشته ماندگار شدم.
وبدا: فرایند درمان بیماران در رشته بیماری های دهان و فک و صورت چگونه است؟
به جز مراجعه کنندگانی که با مشکلات دندانپزشکی توسط همه دندانپزشکان ویزیت میشوند، افرادی هم هستند که مشکلات سیستمیک یعنی بیماری های خاصی مثل MS، دیابت یا فشار خون کنترل نشده، بیماری قلبی، پیوند قلب یا روماتیسم و... دارند و در واقع این بیماران در زمینه کاری ما قرار میگیرند. در رابطه با بیماران با مشکلات پزشکی ما به دانشجو توضیح میدهیم که چنین بیمارانی اگر به شما مراجعه کردند باید برای آنها چه اقدامی داشته باشید به عنوان مثال بیماری که مشکل قلبی یا دیابت دارد، بایستی حتماً مشورت پزشکی برای او گرفته شود و یک فرایند خاص برای درمان بیمار انجام شود تا مشکلی برای او ایجاد نشود. بطور کلی در رشته بیماری های دهان و دندان دانشجو می آموزد که چطور با توجه به شرایط خاص بیماران آنها را مدیریت کند.
اهمیت دیگر این رشته آن است که یک سری از بیماریها که اولین علامت آنها در دهان ظهور می کند را می تواند شناسایی کند مثلاً حضور زخم یا سفیدی یا توده در فک میتواند علل مختلف از جمله سرطان داشته باشد و متخصص بیماری های دهان میتواند با تشخیص زود هنگام و ارجاع به موقع به پزشکان متخصص در پیش اگهی و پاسخ به درمان نقش بسزایی داشته باشد
از سوی دیگر یکسری بیماریهای با منشاء سیستم ایمنی داریم که محل اصلی ضایعات در دهان و پوست یا هردو است مثل؛ لیکن پلان و پمفیگوس و.. و میتوانند سبب ایجاد زخمهای ناتوان کنندهای در بیمارشوند ، لذا بسیار مهم است که این بیماریها را به موقع تشخیص دهیم تا تا از پیشرفت بیماری و نیاز به درمان های چند دارویی با عوارض زیاد جلوگیری شود.
وبدا: در دوران مدرسه وضعیت تحصیل تان چطور بود و آیا از دانش آموزان باهوش و اهل مطالعه بودید؟
بیشتر از آنکه باهوش باشم، پشتکار داشتم، بخاطر جبران زحمات پدر و مادرم تمام تلاش خود رو بکار گرفتم.
وبدا: نقش حمایتی خانواده را در موفقیتهای خود چطور ارزیابی میکنید؟
من در مقطع پنجم دبستان به دلیل کسالت مادرم و فشار کاری زیادی که بر ایشان وارد بود، تصمیم گرفتم ترک تحصیل کنم و دو هفته هم به مدرسه نرفتم، پدرم که از سفر برگشتند و از این موضوع مطلع شدند سریعا مرا به مدرسه بردند و باعث شدند که مجدداً به مدرسه برگردم. البته من بسیار بازیگوش بودم و چندان دل به درس خواندن نمیدادم، یکی از خواهرانم که کمی از من بزرگتر بود هم به من کمک کرد تا در آزمون مدرسه نمونه دولتی بیرجند شرکت کنم و با قبولی در این آزمون وارد مدرسه نمونه دولتی شدم، خواهرم نیز در همان مدرسه نمونه دولتی تحصیل میکرد و در واقع ایشان مرا وادار به درس خواندن کرد.
یکی از معلمان دوره راهنمایی ( خانم بارانی ) هم در کمک به من برای درس خواندن محرک بزرگی بودند و علاوه بر ایشان، معلم زیست شناسی من هم نقش مهمی در تعیین مسیر تحصیلی ام داشت و به توصیه ایشان تصمیم گرفتم که در کنکور سراسری رشته پزشکی را انتخاب کنم، البته در زمان انتخاب رشته با مشاورهای که گرفتم تصمیمم به انتخاب رشته دندانپزشکی تغییر کرد و همیشه از خداوند سپاسگزارم که این افراد را در سر راه من گذاشت تا مسیر درست را به من نشان دهند و در مقاطع مختلفی که نا امید میشدم، آنها به کمک من میآمدند.
وبدا: آیا در سالهای کودکی و نوجوانی به آینده شغلی خود فکر می کردید؟
بله... در کودکی هر کس که از من سوال میکرد در آینده میخواهی چه کاره شوی؟ میگفتم استاد و امروز خوشبختانه در آن جایگاه هستم و این را یک موفقیت بزرگ میدانم. در واقع جایگاه هیئت علمی خلائی بود که در زندگیم احساس میکردم و اکنون در آن جایگاه قرار دارم؛ هرچند که مسیر رسیدن به این موقعیت، بسیار سخت و زمانبر بود.
وبدا: آیا چالشهایی در این مسیر وجود داشت که شما را از ادامه راه منصرف کند؟
چالشها وجود داشت، ولی هرگز مرا از ادامه راه منصرف نکرد چون پدر و مادر من فوق العاده انسانهای زحمتکش و سختکوشی بودند و این شخصیتشان برای من الگو شده بود. و علی رغم همه سختیهایی که متحمل میشدند همواره تاکید داشتند که ما از تحصیل باز نمانیم و تمام تلاشمان را در این مسیر به کار بگیریم تا آینده شغلی خوبی داشته باشیم و به حمدالله اکنون همه خواهران و برادران در موقعیتهای خوب شغلی قرار داریم. در واقع ما هرچه داریم از والدین مان داریم و زحمات آنها سبب شد که ما انگیزه برای درس خواندن پیدا کنیم و تصورمان این بود که با درس خواندن خستگی را از تن آنها به در میکنیم. در حوزه کار و فعالیت شغلی هم چالشهایی وجود داشت اما هرگز از ادامه مسیر کار منصرف نشدم.
وبدا: به نظر شما یک استاد موفق و شاخص چه ویژگیهایی دارد؟
برخورد استاد با دانشجو بسیار مهم است و اینکه در کمال حفظ احترام بتواند ارتباط خوبی با دانشجو داشته باشد. از نظر آموزشی هم قوی و به روز باشد و همینطور قدرت بیان برای انتقال دانش خود به دانشجو داشته باشد.
اساتید من در واقع الگوی من بودند؛ اساتیدی همچون خانم دکتر دلاوریان، خانم دکتر پاک فطرت، آقای دکتر جواد زاده و آقای دکتر حسین پور و آقای دکتر صنعت خانی و سایر اساتید. مهمترین شاخصه این اساتید دلسوزی آنها برای مردم است و عشقی که نسبت به درمان بیماران دارند و با لذتی وصف ناپذیر پیگیر کار بیمار هستند، همچنین دانشجویان را با علاقه زیاد آموزش میدهند و اگر دانشجویی شرایط روحی بدی داشته باشد، با او صحبت میکنند. این دغدغه را هم دارند که آموزشهایشان کاربردی و اثربخش باشد و دانشجویی که از این دانشکده فارغ التحصیل میشود حتماً چند خصوصیت در وی نهادینه شده باشد ؛ اول برخورد با بیمار و دلسوزی برای بیماران، دوم پیگیری کار بیمار و اینکه آموزش کافی دیده باشند تا بعداً مشکلی برای آنها پیش نیاید و در زمینه مسائل و مشکلات دانشجویان هم به آنها کمک کنند.
وبدا: چه توصیهای به دانشجویان دارید؟
البته دانشجویان با هم خیلی متفاوت هستند و ما نمیتوانیم یک توصیه را به همه دانشجویان داشته باشیم. اما من توصیهای که به همه دانشجویان دارم این است که تحقیق کنند، زحمت بکشند ، اشتباه کنند، خطا کنند و تجربه کنند تا ببینند چه کاری را دوست دارند و برای رسیدن به آن تلاش کنند . چون علاقه به یک کار سبب میشود که شما هر چقدر هم خطا و اشتباه داشته باشید عواقب آن را بپذیرید. به عنوان مثال در مورد خود من، بعضی از دوستانم معتقدند که ورودم به دوره تخصص اشتباه بود و با همان دوره عمومی دندانپزشکی میتوانستم به موقعیت شغلی و درآمدی خوبی برسم، ولی من هیچگاه از این مسیری که آمدم پشیمان نیستم، چون آنقدر به این رشته و کار علاقمند شدم که اکنون اگر به گذشته هم برگردم و بهترین رتبه را کسب کنم باز هم همین رشته بیماریهای دهان را انتخاب خواهم کرد.
وبدا: با توجه به فعالیت دانشگاه درس حوزه آموزش و پژوهش و درمان آیا تصور میکنید که این سه حوزه را میتوان اولویت بندی کرد؟
بله... به نظر من آموزش در اولویت اول است، البته این نکته را هم عرض کنم که بنده شخصاً معتقدم در دانشکده باید یک تقسیم بندی در بین اساتید انجام شود و استادی که مثلاً علاقمند به حوزه آموزش است صرفاً کار آموزش را انجام دهد و استادی که به حوزه پژوهش علاقمند است بر این کار متمرکز شود؛ هرچند که با گرنت های موجود چندان نمیتوان تولیدات علمی کاربردی و اثرگذار داشت. اما بطور کلی تفکیک اساتید در این سه حوزه از نگاه بنده یک ضرورت است.